بسم الله الرحمن الرحیم
تأیید مردم
اما سوگند بر آن توانائی که دان را شکافت و جان را ببافت، اگر تجمع جمعیت و اتمام حجت جماعت نبود و اگر نبود پیمان خداوند بر دانایان در دشمنی با شکمبارگی دارایان و حمایت از گرسنگی ناتوانان، ریسمان زمامداری را بر گردنش افکنده، جام آخرش را به جرعۀ نخست رها می کردم. امام علی. نهج البلاغه. خطبه شقشقیه.
استوانه اصلی نظام
امام علی(ع) در خطبۀ شقشقیه، حکایت سال های پس از پیامبر را باز می گوید و داستان انحراف خط اصلی رهبری توحیدی را به سمت رهبری طاغوت. یکایک واژگان این خطبه، چونان دیگر بیانات امام، سرشار از آموزش سیاست است و اصول زمامداری.
امام، زمامداری را بسان ابزاری می بیند در پیمانی که خداوند از دانایان برای پشتبانی از ستمدیده و دشمنی با ستمگر اخذ فرموده است. این پیمان، عهدی است ابدی که هر دانائی به شکرانۀ فهمی که خداوند به وی عطا فرموده است، نمی تواند در برابر رابطۀ ستم ساکت باشد و وظیفۀ اوست که بر ستمکار بشورد و ستمدیده را یاری کند. حکومت نیز مانند سایر ابزارها از جمله قلم، بیان، قدرت و هر ابزار دیگر لاجرم آنگاه مشروعیت دارد که در این مسیر به کار گرفته شود. نکتۀ اساسی این است که یک حکومت یا در این مسیر و یا در مسیر مقابل آن پیش می رود. اگر حکومتی در مسیر یاری ستمدیده پیش رود، وظیفۀ دانایان، تأیید و تحکیم آن حکومت است و اگر حکومتی، عکس این مسیر را بپوید و ستمکاران شکمباره را در تسلط بر ستمدیگان یاری کند و ثروت طبیعی و منابع انسانی را به نادرستی توزیع کند، آنگونه که ناتوانان را ناتوانی فزاید، لاجرم دانایان در مقابل چنین حکومتی، وظیفه ای جز مبارزه و نابودی یا تصحیح این حکومت ندارند.
اکنون پرسش این است: آیا امام علی در سه حکومت پس از پیامبر(ص)، وظیفۀ یاری ستمدیدگان را بر دوش خود حس نمی فرمود؟ شیعه به درستی معتقد است مشروعیت آن امام فرزانه در زمامداری مردم، مشروعیتی الهی بود که پیامبر اکرم نیز در غدیر خم بر آن صحه نهاده بودند. با این حال، چرا امام در مسیر زمامداری نجنگید؟ و زمامداری را به کسانی وانهاد که مشروعیت الهی نداشتند؟
پاسخ این پرسش، نقشۀ راه ماست. یکی از اصلی ترین کلیدهای حکومت که خردمندان جهان نیز بر آن صحه گذاشته اند. این پاسخ، تأیید مردم به عنوان استوانۀ اصلی هر نظام حکومتی است.
مردم، مالکان مشاع سرزمینند و حکومت، مدیریت توزیع منابع و البته مالکان به تعیین ساختار و سیاست کلی ادارۀ ملک خود، از هر کسی دیگر اولویت دارند و هر نظریه ای که این حق را از مالکان اصلی سرزمین سلب کند، نظریه ای است نادرست و ضد مردم سالاری و البته ضد تعالیم شیعه.
النهایه، مهم ترین نکتۀ بیانات امام، تأیید و تأکید بر تأیید مردم به عنوان مالکان مشاع سرزمین نسبت به مشروعیت حکومت است که هر حکومتی، چنین تأییدی داشته باشد هم از نظر مردم سالاری و هم در نگاه سالار مکتب شیعه دارای مشروعیت است و البته در نقطۀ مقابل آن، هر حکومتی متکی بر رأی و نظر مردم نباشد، نه از منظر دموکراسی و نه از نگاه مکتب شیعه دارای مشروعیت نیست و چنین نظامی که به یقین نمی تواند مدافع مردم در مقابل زیاده خواهی و شکمبارگی ستمکاران باشد، نه فقط مورد حمایت دانایان نیست که دانایان به تعهد الهی باید علیه این گونه نظامی کمر بندند و به رسوائی و نابودیش بکوشند..
بادا که خداوند ما را راهنما باشد.
- ۰ نظر
- ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۸