محمود برهانی

مجموعه مقالات و اشعار

محمود برهانی

مجموعه مقالات و اشعار

محمود برهانی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

فریبا  در دشت رمز گونۀ چشمانشاسبی گسسته یال تمنّا راچون عاشقان عهد کهن هر شبنعلش دریده سینۀ صحرا را در جستجوی آن که نمی­آیدمن خیره می­شوم به نگاه اومی­پرسمش ز باور یک عصیانباشد که مانده دیده به راه او دیروزِ رفته ، قصّه­گوی فرداستدل خفته لیک در تب زیبائیزیبائی از کرانۀ خاطر رفتباری ، مگر فریب فریبائی
  • سیدمحمود برهانی
مثنوی ابوعطا درآمد[1] : سر خود پیش گرفتند و سلامت رفتند جز من آن‌ها همه سرشار ندامت رفتند وقتی آنان همه شرمنده از آن جنگ شدند دل ز بی‌رنگی[2] خود شسته سوی رنگ شدند بهت این واقعه در دیده ی من خون آورد سینه از موج جنون روی به هامون آورد سِیَخی : کیست اینجا که بر این تشنه لب آبی بدهد به سلام من درمانده جوابی بدهد داروی درد مرا هیچ کسی اینجا نیست ؟ زنده ای ، محتضری ، بی نفسی اینجا نیست ؟ با توأم آی ... که مستانهْ عبوری داری در نگاه تو هویداست که شوری داری تو مگر نیستی آن ساقی دیرینه ی ما ؟ باخبر از همه ی صولت پیشینه ی ما ساقی میکده را بین که چه تنها مانده است « من» در او گرم هجوم است که بی « ما» مانده است ساقیا چند گذشته‌ است که تنها شده ای ؟ روز لبخند گذشته‌ است که تنها شده ای یاد باد آن که در این میکده خلقی بودند          رنگ ها هشته و در کسوت دلقی بودند شهریاران و گدایان همه در یکجا جمع همه پروانه ی یکرنگ و تو بر ایشان ، شمع می و می‌خواره و می باره و میخانه نشین ساقی مهروش ماه رخ زهره جبین هیچ‌کس جز سخن از مهر نه گفت و نه شنفت جز به همراهی این جمع کسی هیچ نگفت رامکُلی : من که از هیچ ترین ، هیچ ترم ای ساقی از بترهای طبیعت بترم ای ساقی امشب از هر چه وجود است فرا خواهم شد از تمنّای کم و بیش رها خواهم شد باید این عقده به یک جام فراموش شود سوز این واقعه در میکده خاموش شود باید آن گونه در این میکده سرمست شوم تا درِ « نیست » زنم فارغ از این « هست » شوم هر چه جام است به همراه تو باید نوشید پشت هر جام ، رخ ماه تو باید بوسید از چه کار و کنار تو خجل باید بود ؟ نام یعنی چه که اینجا همه دل باید بود وقت آن است که از نام فرو شویم دست « چار تکبیر زنم یکسره بر هر چه که هست »[3] گَوری : این چه مکر است که من باید خاموش شوم ؟ یا فراموش کنم یا که فراموش شوم این چه کید است که بیهوده ترین باید بود ؟ پاره ای نان به کف آورد و به کنجی آسود ایل آواره ی من از چه خموشید خموش ؟        از چه در هیچ سری نیست تمنای خروش ؟ ایل آواره ی من ، مرده مگر بارۀ من ؟ خون گرفته است رخ خنجر خون خو ارۀ من باید از مشرق این دشت برآئیم همه رنگ این تیرگی از جان بزدائیم همه دیرگاهی ست در این دشت سواری نشکفت گوش این قوم صدای سم اسبی نشنفت حجاز : ای شما خواب‌تر ین خلق ز جا برخیزید منجلابی شده این شهر شما ، برخیزید پرده بیهوده بر این موج عفونت مکشید این چه طرح است که در فاجعه سگ خند زدید ؟ نام و ناموس به تاراج تمنا دادید به تمنای تن افسوس که دل را دادید از تماشای شما آینه زنگار گرفت طرح محراب ز مسجد ره بازار گرفت سجده بردید بر اندام تماشائی خویش نام تقدیس نهادید به رسوائی خویش آه از این درد فزایندۀ بی آرامش در چنین برزخ ناامن سراپا چالش نه طبیبی که بر این درد دوائی بزند آشنائی نه که در فاجعه رایی بزند درد بر درد نهان مانده دریغ از درمان بغض بر بغض فرو خورده امان از خفقان مهر را با که بگوئیم در این سلطۀ قهر جان شاد از که بجوئیم در این ماتم شهر با من خسته در این شهر غریبند همه ناطبیبان به دل ریش طبیبند همه محرمی نیست خدایا که کلامی گوئیم دل خونین به تسلای سلامی شوئیم همدمی نیست دریغا که نشاطی طلبیم ساقی غم شکن و جام و بساطی طلبیم ای دریغا که از این ملک سواران رفتند رهروان ، زهره رخان ، ماه عذاران رفتند منظر دیده همه سوگ و سکوت است و سراب هر چه بینم همه گرگ است و شغال است و غراب آخرین آهوی این دشت به خون افتاده است شیر هر حادثه در دام ، زبون افتاده است [1]  این عنوان و چهار عنوان بعد، پنج گوشه از دستگاه ابوعطاست. [2] - چون که بی رنگی اسیر رنگ شد / موسیی با موسیی در جنگ شد . « مولوی »   [3] چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست / حافظ
  • سیدمحمود برهانی
مرد تازه پشت پرچین کهنۀ این باغ مردی از خاک تازه روئیده است از قرنطینه اش عبور مکن او هوای عفن نبوئیده است   بودنش ، دیدن است در کوری شور خندیدن است در اندوه آخر جملۀ شکستن نیست مهر ماه است در شبی انبوه   نامش از نامه های هر عاشق جامش از جمع مهربانی ها با اسیران امید آزادی پیش پیران ، سرِ جوانی ها   شامگاهان که قحبگانی چند می نگارند طرح فردا را او سلاحی ز عشق می سازد تا کند چاره طرح آن ها را ناتمام
  • سیدمحمود برهانی
نقب     چه خوانده ای تو در این خشک و بی نشان برهوت ؟ نگاه سبز تو ، فام کدام گل دیده است ؟ از انحنای کدامین گریز آمده ای ؟ که ناگزیر تو در این زمین تفتیده است   تو نیز همچو من از آسمان بی اختر به روشنای شب کهکشان گریخته ای ؟ و یا نوالۀ تنظیم ضرب ماندن را هزار قطره خوی از جان چهره ریخته ای ؟   به فصل آدمکان ، آدمی نخواهد رست مگر به یاری دستان مهر بارانی به نطع درد ، تماشا روا نخواهد بود به دشمنی قدمی نه ، نه گر ز یارانی
  • سیدمحمود برهانی
­­بسم الله الرحمن الرحیم گذرگاه عافیت گام چهارده و اگر در آنچه ما بر بندۀ خود نازل کردیم، تردید دارید؛ یک سوره همانند آن بیاورید و [برای این کار] همۀ حاضران را به جز خدای بخوانید اگر سخن به راستی می گوئید. و اگر نتوانید که هرگز نخواهید توانست، پس بهراسید از آتشی که هیزم آن، مردمان و سنگ هایند و برای کافران آماده شده است. قرآن کریم. بقره 23 و 24 اینک، در این بخش، پرسشی بسیار مهم و اساسی مطرح است و آن این که: به چه دلیلی قرآن کریم از طرف خداوند نازل شده است؟ این پرسش نه فقط اعتبار کتاب قرآن را روشن می کند بلکه اعتبار پیامبری آخرین فرستاده نیز به این پرسش منوط است زیرا ایشان، این کتاب را به عنوان معجزۀ خود یعنی دلیل پیامبری خود معرفی فرموده است و طبعاً اگر این کتاب از جانب خداوند نباشد، پیامبری ایشان نیز از جانب خداوند نیست. اما پیش از آن، باید به پرسش هائی مهم تر پاسخ گفت از این قبیل که: آیا این کتاب، همان کتابی است که توسط آخرین فرستاده به مردم معرفی شده است؟ آیا چیزی از آن کسر نشده یا به آن اضافه نشده است؟ و ... گرچه به شکل طبیعی باید نخست به این پرسش ها پاسخ گفت اما بررسی این که اصل این کتاب از طرف خداوند هست یا خیر مهم ترین نکته است و بهتر آن است که نخست، این موضوع را بررسی کنیم زیرا اگر این کتاب از طرف خداوند نباشد، سایر پرسش های پیرامون این کتاب، زائد است و اما اگر خرد ما در حد توان خود بتواند بپذیرد که این کتاب از طرف خداوند نازل شده است، سایر موضوعات پیرامون نیز قابل بررسی خواهد بود. باری، معجزه یعنی دلیل رسالت هر پیام آور، موضوعی است خارق العاده که بشر عادی قدرت انجام آن را ندارد. به عنوان مثال، زنده کردن مردگان یا باز شدن راه عبور از میان رود نیل بدون هر نوع وسیله، جز این که از طرف توانان مطلق باشد، توجیهی دیگر ندارد. پس، طبق این استدلال، بشر عادی نباید قادر باشد که نمونۀ این کتاب را تألیف کند. در خود این کتاب هم، همین موضوع به عنوان دلیل حقانیت آن مطرح است. در یک جا آمده است که اگر شک دارید در این که این کتاب از طرف خداوند است، مانند آن را بیاورید. در جائی دیگر گفته شده است که یک سوره و در جای دیگر آمده است که یک آیه مانند آن بیاورید. اکنون پرسش در این است که مانند این کتاب یا سوره یا آیه آوردن منظور چیست؟ مانند چیزی گاهی از نظر ظاهر و شکل است و گاه از نظر محتوا و مفهوم و گاه هر دو. در اینجا مسلماً از هر یک از این سه منظر که بنگریم، باید این کتاب در حدی باشد که هیچ بشری نتواند مانند آن را تألیف کند. قابل ذکر است که تلاش هائی برای تقلید از این کتاب شده است. به عنوان مثال، یکی از مدعیان نبوت پس از آخرین فرستاده که نتوانست کسی را در زمان خود یا پس از آن به درستی ادعایش قانع کند، اینگونه سخن گفته است: الفیل. ماالفیل. و ماادریک الفیل. لها خرطومٌ طویل. نیازی نیست تا کسی با زبان عربی به شکل کامل آشنا باشد تا تفاوت جوهری این کلمات را با آیات قرآن دریابد. در بخش بعد، این بحث را ادامه می دهیم.   خداوند یارتان باد همراهان همدل.
  • سیدمحمود برهانی
­­بسم الله الرحمن الرحیم گذرگاه عافیت گام سیزده این کتاب [قرآن کریم] که در آن هیچ تردیدی نیست، راهنمائی است برای تقواپیشگان. قرآن کریم. بقره 2 قرآن کریم، تنها منبعی است که اینک در دست ماست. پیش از ورود در بررسی این کتاب، به مواردی پیرامون آن توجه کنیم: 1- در بررسی معجزات رسولان حق، این نکته جالب توجه است که هر رسولی، معجزاتی متناسب با زمان و جامعۀ خود داشته است. آخرین فرستاده نیز در میان قومی رسالت خود را آغاز کرد که یگانه هنر کمال یافته در میان آنان، شعر بود. عرب جاهلی از هنرهای مختلف بی بهره بود. نوع زندگی چادرنشینی، طبیعت خشک و دلایلی دیگر باعث شده بود که تنها هنر عرب، هنر کلامی باشد و البته معجزۀ رسول آخرین نیز با این هنر کاملاً متناسب بود. نقل شده است که حتی سران مشرکان دزدانه به قرائت قرآن گوش می سپردند و چون یکدیگر را در آن حال می یافتند، با هم عهد می کردند که دیگر چنین نکنند اما کلام قرآن، کششی در خود نهان داشت که شب بعد هم باز کار خود را تکرار می کردند. با این حال، قرآن، شعر نیست. 2- فرض کنیم آخرین فرستاده به جز یک کتاب، مانند سایر فرستادگان قبل معجزه ای دیگر داشت. مسلماً برای ما امکان بررسی صحت و سقم موضوع نبود. پس در واقع نه فقط به دلیل هنر اعراب که دلایل متعدد دیگری هم باعث شده است تا معجزۀ آخرین فرستاده، یک کتاب باشد. 3- بعد خواهیم دید که یکی از ادعاهای این کتاب این است که «لا رطبٍ و لا یابس الا فی کتابٍ مبین» (انعام 59) هیچ تر و خشکی نیست مگر در این کتاب روشنگر آمده است. حتی اگر این سخن نبود، باز هم موقعیت آخرین فرستاده ایجاب می کرد مجموعه ای از پیام های خداوند برای بشر به دست تمام کسانی برسد که آخرین فرستاده را درک نکرده اند. مسلماً هدایت تشریعی خداوند ایجاب می کند همواره بشر را در راه زندگی راهنما باشد و اگر در پایان این بررسی به این نتیجه رسیدیم که کتاب مذکور از طرف خداوند و برای بشر ارسال شده است، طبعاً این ارسال کتاب مخصوصاً که به شکل معجزه نیز هست، همان توقعی را که بشر از خداوند برای هدایت خود دارد، برآورده می کند. هدایت تشریعی در اینجا به معنای راهنمائی بشر از طریق قانونگذاری یا تعیین اصولی که بشر باید در قانونگذاری رعایت کند است و نوعی دیگر از هدایت داریم که به هدایت تکوینی معروف است و آن، گنجاندن خرد و نیز ابزارهائی دیگر در شخصیت انسان است که وی را برای زندگی بهین، راهنما هستند. قصد داشتم در اینجا به تلاش عظیمی که پیروان آخرین فرستاده برای حفظ قرآن کریم متحمل شده اند اشاره کنم اما این موارد را وا می گذارم به بحث بررسی این کتاب و همراهان همدلم را به خداوند بزرگ می سپارم.   خداوند یارتان باد همراهان همدل.
  • سیدمحمود برهانی
­­بسم الله الرحمن الرحیم گذرگاه عافیت گام دوازده در کلیسا به دلبری ترسا/ گفتم ای دل به دام تو دربند ره به وحدت نیافتن تا کی؟ / ننگ تثلیث بر یکی تا چند؟ نام حق یگانه چون شاید؟ / که اب و ابن و روح قدس نهند لب شیرین گشود و با من گفت:/ وز شکرخند ریخت از لب، قند که گر از سرّ وحدت آگاهی / تهمت کافری به ما مپسند در سه آئینه شاهد ازلی / پرتو از روی تابناک افکند سه نگردد بریشم ار او را / پرنیان خوانی و حریر و پرند ما در این گفتگو که از یک سو / شد ز ناقوس این ترانه بلند: که یکی هست و هیچ نیست جز او / وحده لا اله الّا هو هاتف اصفهانی در میان مدعیان رسالت از طرف خداوند، سه تن در جهان دارای بیشترین پیروان هستند. ما به دو دلیل مشخص از میان این سه تن و نیز سایر فرستادگانی که پیروان کمتری دارند، به بررسی آخرین فرستاده می پردازیم. این دو دلیل بدین شرح است: 1- آخرین فرستاده، دو فرستادۀ دیگر و سایر فرستادگان را تأیید کرده است. با توجه به این که سایر فرستادگان و نیز دو فرستادۀ دارای پیروان بیشتر، به ظهور رسولِ آخرین خبر داده اند، پس به شکل طبیعی، آخرین فرستاده، مکمل سایر فرستادگان است که باید قاعدتاً جامع ترین برنامه را ارائه کرده باشد که این موضوع، مورد تأیید آخرین رسول هم هست. مخصوصاً این که ایشان به صراحت عدم ارسال رسولی دیگر را پس از خود خبر داده است. پس، باید پیام ایشان، کامل ترین پیامی باشد که خداوند خطاب به انسان فرستاده است، البته اگر نهایتاً به این نتیجه برسیم که این فرستادگان یا دست کم تعدادی از آنان از طرف خداوند مأمور شده باشند. 2- اعمال خارق العادۀ سایر فرستادگان در زمان خودشان بوده و اینک برای ما به لحاظ تجربی ممکن نیست صحت یا سقم آن را بررسی کنیم اما آخرین فرستاده به صراحت، کتابی را به عنوان معجزۀ خود معرفی کرده است که اینک در دسترس ماست و می توانیم کاملاً آن را بررسی کنیم. مخصوصاً که پیروان آخرین فرستاده مدعیند که این کتاب، عین همان کتابی است که توسط رسول آخرین و به عنوان وحی که در واقع عین کلام خداوند است که توسط فرشتۀ امین به پیامبر دیکته شده است، مطرح بوده است. البته سایر فرستادگان نیز کتب یا نوشته هائی داشته اند اما به اقرار پیروان خود آن فرستادگان، این کتب عین همان مطالبی نیست که به عنوان وحی و توسط فرشته بر پیامبر نازل شده است. به برخی از این کتب توجه کنیم: صحف ابراهیم خلیل الله(ع) یا زبور داود نبی(ع) اینک در دسترس نیست مگر نقل قول هائی که در عهدین شده است. به جز قرآن کریم که معجزۀ آخرین فرستاده است، دو کتاب دیگر (عهدین) در دسترس است که به اقرار پیروان دو پیامبر بزرگ، عهد جدید یا انجیل در پنج نسخۀ کاملاً متفاوت نوشته شده است و نزدیک ترین انجیل از چهار انجیلی که مورد رجوع مسیحیان است، بیش از سیصد سال پس از مصلوب شدن یا عروج عیسی روح الله(ع) به آسمان، نوشته شده است. عهد عتیق یا تورات نیز به همین شکل مدت ها پس از موسی کلیم الله(ع) نوشته شده و به اقرار علماء یهود اکثراً تفاسیر نوشته شده توسط علماء این دین است. ملاحظه می شود که تنها مرجع مدعی وحی بودن و کلام خداوند بودن، قرآن کریم است که بدواً تمرکز خود را به دو دلیل پیش گفته و نیز دلایلی دیگر بر آن متمرکز می کنیم، با این توضیح که اگر نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که آخرین پیامبر از طرف خداوند نبوده است، می توان به بررسی سایر پیامبران پرداخت اما اگر رسالت ایشان مورد تأیید خرد ما قرار گرفت، به شکل طبیعی چون آخرین پیام خداوند است و خود این نبی بزرگوار(ص) هم اعلام فرموده است که پیام وی، کامل ترین پیام است، پس دیگر نیازی به بررسی سایر پیامبران نیست زیرا محرز می شود که با تأیید آخرین پیامبر، سایر پیامبران هم از طرف خداوند بوده اند. در بخش بعد، بررسی تنها منبع موجود از آخرین فرستاده را آغاز می کنیم، بدان امید که خداوند ما را در این راه رهنمون به حقیقت و راستی باشد.   خداوند یارتان باد همراهان همدل.
  • سیدمحمود برهانی
­­بسم الله الرحمن الرحیم گذرگاه عافیت گام ده لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا اگر جز الله ، خداوندی می بود، هر دو تباه می شدند. قرآن کریم. انبیاء 22 نقل قول از قرآن کریم البته با این مرحله ای که ما در آنیم، موافق نیست زیرا قرار ما این بود که کلّ خوب و بدها و باید و نبایدهایمان را کنار بگذاریم، لوح دلمان را پاک کنیم و آنگاه مرحله به مرحله آنچه را خرد ما می پذیرد، بپذیریم. با این حال، نه از باب این که قرآن، کلام خداوند است بلکه شما تصور کنید سخنی را شنیده اید، فارغ از گویندۀ آن و طبعاً اگر صحیح باشد، می پذیریم و گر نه هیچ تعهدی به پذیرشش نداریم. باری، ادامه دهیم سخن قبل را. ج - چندگانه پرستی در مقابل ایران باستانِ دوگانه پرست، روم باستان قرار داشت که چندگانه پرست بودند. خدایان متعددی که هر یک بخشی را در اختیار داشتند اما چندگانه پرستی هیچگاه پرسش های اساسی را پاسخ نمی دهد. مهم ترین پرسش، همان است که در دوگانه پرستی بیان شد. سرنوشت تنازع دو خدا یا چند خدا چیست؟ قرآن کریم بر اساس همین استدلال می فرماید که «اگر دو خداوند وجود داشت، لاجرم با هم به تنازع بودند و این تنازع، هستی را تباه و فنا می کرد نه این که اینگونه بانظمی مشخص به سوی هدفی نهائی به پیش رود» طرح باورهای غیرتوحیدی در این مرحله صرفاً برای این است که شقوق دیگر را نادیده نگرفته باشیم و گر نه انسان متمدن امروز به آن مرحله از رشد عمومی رسیده است که کمتر به این باورها توجه می کند. با این وجود، در صورتی که هر یک از همراهان کمترین تردیدی در درست بودن بی خدائی، بت پرستی، دوگانه پرستی یا چندگانه پرستی داشته باشند، می توانند به ایمیل یا شماره تلفن من تماس بگیرند تا موضوع در همین جا مطرح شود یا این که در همین جا پیام بگذارند. با توجه به این موضوع، اینک می رویم به سراغ تنها موردی که خرد آدمی آن را می پذیرد. د - توحید یا یگانه پرستی این باور، تنها باوری است که هم خرد، هم حس و هم شعور درونی انسان آن را تأیید می کند. وجود یگانه ای که همۀ هستی، بود خود را از وجود مقدسش به وام دارند. اکثریت بشریت، این باور را تأیید کرده، پذیرفته اند و بر همین مبناست که بی نیاز به بحث بیشتر، به سراغ مرحلۀ بعد می رویم. در این مرحله، آدمی خود را در میان انواع موجودات می یابد. این موجودات به چهار گروه مشخص تقسیم می شوند. نخستین گروه، جماداتند که فاقد هر نوع رشد یا حس یا حرکتند. البته در تحقیقات جدید ثابت شده است که حتی این گروه از موجودات هم بر جهان اطراف خود تأثیر می گذارند و از آن تأثیر می پذیرند. یک پرفسور ژاپنی در تحقیقاتی پیرامون آب، نشان داده است که آب در شرایط مختلف، واکنش های مختلفی از خود نشان می دهد. وی، در شرایط مختلفی، آب را از حالت مایع به حالت جامد (یخ) درآورده، در همان حال، مولکول های آن را زیر میکروسکوپ مطالعه کرده است. شکل کریستال های منجمد در جایی که مثلاً موسیقی پخش می شود، منظم و در جائی که واژگان زشت به کار برده می شود، نامنظم می شود. گروه دوم، گیاهانند که گرچه حرکت ندارند و در یک جا ثابتند اما رشد می کنند و البته حس دارند. یک تجربۀ علمی نشان می دهد که گیاه گوجه فرنگی در شرایطی که موسیقی پخش می شود، رشدی فزاینده دارد. گروه سوم، جانورانند که حس دارند، رشد  و حرکت می کنند. از منظر فیزیولوژی، انسان نیز در همین گروه قرار دارد اما یک فرق اساسی بین آدمی و جانوران هست و آن، نیروی خرد انسانی است که در فلسفه از آن به عنوان «نطق» تعبیر می شود. همین ویژگی باعث می شود که در این جا، انسان را چهارمین گروه از موجوداتی بشناسیم که در جهان هستی وجود دارند. نکتۀ مهم در اینجا این است که گوئی کل این هستی فقط به خاطر انسان به وجود آمده است زیرا تنها انسان است که قادر است در تمام هستی نفوذ و دخالت کند. سایر موجودات از این قدرت بی بهره اند. اکنون به نخستین پرسش اساسی و مهم می رسیم و به شکل طبیعی باید از خود بپرسیم: «خداوندی که هستی را با این عظمت صرفاً به خطر انسان آفریده است یا دست کم ظواهر امر این را نشان می دهد، آیا هیچ گاه تلاش نکرده است با انسان تماس بگیرد؟» در پاسخ به این پرسش، فقط یک گزینه داریم. کسانی بوده اند که ادعا کرده اند از طرف خداوند برای ارتباط با انسان مأموریت یافته اند و برای این ادعای خود دلایلی ارائه کرده اند و گروه های زیادی از آدمیان، این ادعای آنان را باور، و طبق تعالیم آنان عمل کرده اند. به جز این گروه، طریق دیگری در تاریخ بشر سراغ نداریم که از ارتباط خداوند با آدمی خبری شده باشد. آیا خداوند از طریق دیگری به جز انسان ها نمی توانست با بشر ارتباط برقرار کند؟ به این پرسش در بخش بعد می پردازیم. خداوند یارتان باد همراهان همدل.
  • سیدمحمود برهانی
­­بسم الله الرحمن الرحیم تراز عدالت کانون وکلاء1 میانگین کمتر، رتبۀ بهتر!!؟؟ در آزمون 92 کارآموزی وکالت کانون وکلاء، شاهدیم که داوطلبانی با میانگین پائین تر، رتبۀ بهتری کسب کرده اند. طبق کارنامه های سازمان سنجش، متغیری به نام «نمره کل تراز نهائی» باعث این امر است اما این «نمره کل تراز نهائی» از کجا آمده و چگونه محاسبه می شود؟ آیا عاملی به جز نمرات اکتسابی باعث این امر است؟ یا خود همین نمرات اکتسابی است که چنین تغییری را باعث است؟ ابتدا به برخی شواهد در جدول زیر توجه کنیم. سپس به دلایل این امر بپردازیم. موارد مذکور در جدول کلاً مربوط به کانون قزوین است: دوستان ارجمند، متأسفانه میهن بلاگ اجازۀ انتشار بیش از 60 کیلو بایت را نمی دهد. بنا بر این، دو جدول، اولی تنظیم شده طبق تراز و دومی طبق میانگین (بنا بر روش سنوات قبل) پس از انتشار این مطلب، جداگانه تحت عنوان جدول یک و دو تقدیم می شود.متأسفانه امکان ارسال جدول ها در این وبلاگ نیست. در صورت تمایل، لطفا با ایمیل یا تلفن یا همراه تماس بگیرید تا جداول برایتان فکس شود. اکنون همین جدول را در صورتی که بر مبنای نمرات میانگین تنظیم شده باشد، مشاهده فرمائید: آشکار است که رتبه ها به میزان زیادی تغییر می کند. به عنوان مثال رتبۀ 55 به 62 تنزل می یابد. اکنون توجه کنیم در کانونی که فقط 63 داوطلب پذیرفته می شود، این رتبه بعضاً هفت مرتبه تغییر می کند، در کانونی مانند مرکز که 1251 داوطلب را پذیرفته است چه تغییری را باید شاهد باشیم؟ این موضوع در این کانون در خصوص رتبه های زیر پنجاه ، مهم نیست زیرا رتبۀ آخر و رتبۀ اول هر دو قبولند و ادامۀ راه به همت آنان بستگی دارد نه رتبۀ کسب شده اما در خصوص رتبه های بالاتر از پنجاه، بحث در این است که در صورت اعمال میانگین، تعدادی از داوطلبان که اینک قبول نشده اند باید جزء قبولی ها محسوب کرد و تعدادی از قبولی ها را باید کنار گذاشت. آیا عدالت در مورد این دو گروه رعایت شده است؟ کانون وکلاء معتقد است با اعمال تراز، عدالت بهتر تأمین شده است اما این تراز چیست؟ به مطلب دوم توجه فرمائید تا مفهوم تراز را بشکافیم و ببینیم تراز با توجه به دروس ششگانه تعیین شده یا با توجه به تک تک پرسش ها.
  • سیدمحمود برهانی