محمود برهانی

مجموعه مقالات و اشعار

محمود برهانی

مجموعه مقالات و اشعار

محمود برهانی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

­­بسم الله الرحمن الرحیم مجلس دهم 2 دومین بخش از مطالب مربوط به مجلس دهم بنا بود به نوع مشارکت مردمی در گزینش های مختلف پس از انقلاب بپردازد اما پیش از آن به نظر می رسد جایگاه مجلس در ساختار نظام جمهوری اسلامی مطلبی مهم تر و دارای اولویت باشد. بنا بر این هر دو مطلب را خلاصتاً می نگریم: جایگاه مجلس ابهامات و تناقضات قانون اساسی نظام ما به شکلی است که امکان فعالیت را به هر دو نظریۀ دموکراتیک و نظام الهی می دهد. تغییرات سال 68 در قانون اساسی، این ابهامات و تناقضات را بیشتر کرد. آنچه اینک می توان در مورد ساختار نظام جمهوری اسلامی بیان کرد این است که مقام رهبری، نخستین شخصیت نظام است که وظایف و اختیارات فوق العاده ای دارد. در مرتبه ای پائین تر از ایشان، رؤسای سه قوه قرار دارند. رئیس جمهوری گرچه عنوان دومین شخصیت نظام را به تصریح قانون اساسی در اختیار دارد اما واقعیت این است که این مقام، همان مقام نخست وزیر قانون اساسی سال 58 است یعنی در واقع در تغییرات سال 68، مقام رئیس جمهوری حذف شد و به جای آن نخست وزیر که رئیس قوه مجریه بود، عنوان رئیس جمهوری را در اختیار گرفت اما در عمل، اختیارات اصلی و واقعی این مقام همان اختیارات نخست وزیر سابق است. مقام رهبری که در قانون اساسی سال 58، اختیارات محدود و مشخصی داشت، بخش عمدۀ نقش رئیس جمهوری را هم در بازنگری سال 68 بر عهده گرفت و عملاً در رأس سه قوۀ مجریه، قضائیه و مقننه قرار گرفت. با توجه به اختیارات استصوابی شورای نگهبان در رد صلاحیت نامزدهای مجلس شورا، امکان قانونگذاری توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام و اختیارات نامحدود و حصر نشدۀ مقام رهبری در قانونگذاری (به عنوان مثال تأیید قوانین مربوط به دادگاه ویژۀ روحانیت) و نیز اختیارات ایشان تحت عنوان حکم حکومتی که در موارد عملی، دستور ایشان برای مجلس، غیر قابل بحث و رد است، نقش مجلس شورا به مراتب کم رنگ تر از نقش مجالس تقنینی و نظارتی در سایر نظام های دموکرات شده است. با این حال، همین کلی و نامشخص بودن تعاریف قانون اساسی در کنار برخی اصول حامی دموکراسی، اهمیت شخصیت نمایندگان را به مراتب بالاتر برده است، بدین معنا که یک نمایندۀ فهیم و شجاع می تواند با تکیه بر اصول قانون اساسی، راه مردمسالاری را به گونه ای مؤثر تسطیح کند و در مقابل، یک نمایندۀ دارای شخصیت و دانش ضعیف، تنها می تواند در این مجلس نقش مأموری خنثی را ایفا کند. از همین منظر است که فرستادن نمایندگان شجاع با قدرت شخصیتی بالا اولویتی است که در این شرایط خاص (در مورد این شرایط متعاقباً سخن خواهیم گفت) باید مد نظر جوانان فهیم قرار گیرد. مشارکت مردمی شرکت مردم در گزینش های سابق، ویژگی هائی بدین شکل داشته است: 1- بسیاری از آحاد مردم، رأی دادن را نوعی وظیفۀ دینی فرض می کرده اند. بنا بر این، این که چه نامزدی را برگزینند چندان برای آنان مطرح نبوده است. صرف شرکت در انتخابات از نظر آنان برای انجام وظیفۀ دینی کافی بوده است. 2- تفاوت چندان زیادی بین نامزدهای انتخابات نبوده است. در واقع هیچ انتخاباتی تا کنون نبوده که گزینش یک نامزد نسبت به نامزد دیگر، تفاوت مهمی را باعث شود. با این حال، همان تفاوت های اندک (نسبت به تفاوت های عمیق جابجائی واقعی قدرت در نظام های دموکرات) هم آنقدر بوده و مخصوصاً اینک هست که شرکت در انتخابات را توجیه کند. هر چه زمان پیشتر می رود، شرایط رشد فرهنگی و سیاسی مردم باعث می شود گزینش نامزدهای مختلف، تفاوتی بیشتر را رقم زند و انتخابات به شکل واقعی آن نزدیک تر شود. بررسی گزینش های ریاست جمهوری این نکته را روشن می کند. انتخابات ریاست جمهوری دوم تا ششم، یک نامزد اصلی حاکمیت با یک یا چند نامزد فرعی دیگر رقابت می کرد و پیش از انتخابات هم روشن بود که برنده کیست. ریاست جمهوری هفتم اما نقطۀ عطفی بود که تأثیر زیادی بر نزدیک شدن انتخابات به معنای واقعی آن بر جای نهاد. نهایتاً آخرین انتخابات ریاست جمهوری علیرغم حذف بسیاری از نامزدها توسط شورای نگهبان، انتخاباتی بود که خیلی روشن نقش مردم در آن نقشی پررنگ بود. بررسی شرایط همه پرسی های مختلف ما را قانع می کند که هر چه پیشتر می رویم، نقش مردم در انتخابات، واقعی تر می شود. بنا بر این، باید با هوشیاری کافی، کسانی را برگزینیم که مسیر مردمسالاری را به پیش برند ولو این نمایندگان، نمایندگی آرمانی نباشند.   بادا که خداوند ما را راهنما باشد. .
  • سیدمحمود برهانی
حس کهنه در سینه یادگار تو مانده است بودنش مهری نه آنچنان که توانم سرودنش سجاده های خاک مرا دوره کرده اند اما نداده دست تشهد ستودنش این حسرتم شکست که دل را نبرده است لبخند واژه بر لبی از گل شنودنش بشنو نه از زبان من آن لطف بی دریغ از برگ لاله قصۀ شبنم زدودنش تصویرهای ریخته بر رود آینه انگشت آب بر دهن از سرّ سودنش سی تاری از غریب نوازیش در گلو ناز طلوع چهره به مشرق نمودنش شایع شود دوباره تب بردگی از آن ارباب گون به مصطبۀ طب غنودنش من بت پرست عاشق توحید لحظه ای بت گونه دیدگان سترون گشودنش شیراز 21 بهمن 93
  • سیدمحمود برهانی
سیاه مشق 2 هوهوی عبوس کند و کاوید و خلید سیلی زد و طعنه زد: نخواهد بارید در خس خس سرفه خواب توفان شن شد یک ثانیه آذرخش، یک فصل امید ولایت 18 بهمن 93
  • سیدمحمود برهانی
سیاه مشق 1 سکوت در نفس چشم نیمه بازش بود گلایه جاری شفافی نمازش بود سحر سحر که به میعاد صبح می بارید غزل ترین تپش خاک هم نیازش بود نمور نم نم افتاده در فضای فلق و آن تبسم محوی که ناز رازش بود مشبکی که به سرشانه هاش می لغزید نشسته بر چمنی شسته راز آزش بود دمی که در نفس باد بی هوا پیچید رمید یا که رمش طرح آز نازش بود به نرم نرم رجی مورمور جان بخشید سکوت خلسه که در امتداد یازش بود خماند پوششی از چتر خیس بر نگهم و ریزبار که در چشم نیمه بازش بود ولایت 17 بهمن 93
  • سیدمحمود برهانی
­­بسم الله الرحمن الرحیم مجلس دهم 1 حدود یک سال به گزینش مجلس دهم باقی مانده است که امیدواریم مجلسی قوی برای کشور و ملت ما و منشأ برکات باشد. داشتن ویژگی های لازم، معلول نحوۀ عمل تک تک ماست و اگرچه مشکلاتی فراروی تشکیل چنین مجلسی قرار دارد اما هیچ دستاورد ارجمندی بی تلاش و حرکت در مسیر مطالعه شده و صحیح به دست نمی آید. در این سلسله مطالب همراه خواهیم شد با هم که دست کم در حد نظریه، موارد مربوط به این مجلس و گزینش آن را بررسی کنیم و این، بی همراهی و همفکری شما میسر نخواهد شد. منتظر نظرات شمائیم. عدم مشارکت یکی از مهلک ترین ضربات بر پیکرۀ جامعۀ پویا، گزاره ای است که می پندارد سیاست، امری جدای از زندگی روزانۀ ماست و بر اساس این پندار، کنار کشیدن از سیاست را توصیه می کند. واقعیت سیاست چیست؟ در اینجا منظورم پاسخی نیست که در مقام تعریف دانش سیاست به این پرسش داده می شود بل که واقعیت سیاست و جایگاه آن را در زندگی روزانۀ شهروندان مد نظر دارم. در تعریف سیاست، گفته می شود که دانش سیاست، دانش مدیریت کلان اجتماع است. اکنون اگر به دقت بنگریم، در می یابیم که مدیریت کلان اجتماع به معنای مدیریت توزیع امکانات و منابع است. زندگی روزانۀ یک شهروند را در نظر بگیریم. وی بامدادان از خانه خارج می شود. محدوده ای که به عنوان خانۀ او مطرح است، مورد حمایت قانون قرار دارد و این محدوده به معنای سهم وی و خانواده اش از فضای فیزیکی یک شهر است برای امور فردی و خانوادگیش. اتوموبیل وی در ازای مبلغی مشخص خریده شده است و مالکیت وی که به معنای سهم وی از یک ابزار مادی است، مورد حمایت قانون قرار دارد. وی باید در چهارچوب قوانین راهنمائی و رانندگی، این اتوموبیل را براند و این باز به معنای سهم وی از فضای عمومی شهر برای عبور است که باز مورد حمایت قانون است و قس علیهذا. اکنون اگر امکانات طبیعی و نیز دستاوردهای اقتصادی حاصل کار انسان را از یک جامعه حذف کنیم، در می یابیم که اصولاً آدمی نیاز به هیچ فعالیتی ندارد تا جمع فعالیت شهروندان محتاج مدیریتی کلان باشد. پس در واقع، سیاست، مدیریت توزیع امکانات و فرصت های اقتصادی است که در یک نظام دموکراتیک، توسط تک تک آراء شهروندان در انتخابات، کلیت و روند آن تعیین می شود. در نظام های استبدادی، این روند معمولاً به میل یک فرد در رأس هرم قدرت سیاسی بستگی دارد و فصل الخطاب تمام تصیمیمات کلان، تمایل فرد مذکور است اما در نظام های دموکرات، این حق از آنِ یکایک شهروندان است. اصل ششم قانون اساسی ما نیز تأکید دارد که کشور باید بر اساس آراء عمومی اداره شود اما این اصل با تعدادی دیگر از اصول قانون اساسی همگون نیست به گونه ای که قانون اساسی نظام ما گاه به آراء عمومی متمایل است و گاه به رأی فردی. با این حال، نوع عمل شهروندان است که در نهایت تعیین می کند که کدام یک از این دو گرایش قانون اساسی، شکل عملی به خود خواهد گرفت و بر آن دیگری مسلط خواهد شد. مسلماً عدم مشارکت در انتخابات با همۀ نواقصی که دارد، راه گرایش دیگر قانون اساسی یعنی تکیۀ ادارۀ کشور را به رأی افراد یا طبقۀ خاص هموار می کند. حتی در ممالکی که قانون اساسی یکدستی بر مبنای دموکراسی دارند، باز هم عدم مشارکت هر فرد در انتخابات به معنای واگذاری حق رأی خود به کسانی است که شرکت می کنند و میزان برد دموکراسی در این ممالک رابطه ای مستقیم با میزان شرکت شهروندان در انتخابات دارد. در کشور ما به طریق اولی، عدم توجه به سیاست علاوه بر این که برد دموکراسی را کم می کند، باعث سلطۀ گرایش و ظرفیت استبدادی قانون اساسی بر گرایش و ظرفیت دموکراتیک آن است. بدین لحاظ، شرکت فعال در انتخابات و تلاش برای حل مشکلات و پیروزی بر موانع از طرق قانونی و ظرفیت های دموکراتیک قانون اساسی، امری حیاتی است. در مطلب بعد به تاریخچۀ کوتاهی از نوع مشارکت مردمی در گزینش های پس از انقلاب می پردازیم و نقاط قوت و ضعف آن را می نگریم.   بادا که خداوند ما را راهنما باشد.
  • سیدمحمود برهانی