به نام حق
پاسخ
تشریحی آزمون کارآموزی وکالت 92
بخش ده
آخرین
بخش
این بخش، آخرین
بخش از این سلسله مطالب است که کلیۀ پرسش های اختلافی (جمعاً 29 پرسش) مشروحاً
توضیح داده شده است. پس از انتشار کلیدهای این آزمون توسط کانون وکلاء و در صورتی
که در کلیدهای منتشر شده، اشتباهی باشد، اشتباهات مذکور را با دوستان خواننده
بررسی خواهیم کرد. امیدوارم خوانندۀ بزرگوار مرا از تذکر و نقد خود محروم نفرماید
که همه چیز را همگان دانند.
پرسش شماره 112
آئین دادرسی کیفری 92
112- اعلام جرم در صورتی موجبی برای تعقیب دعوای
عمومی است که:
1- جرم غیرقابل گذشت بوده و اعلام کننده ناظر وقوع
جرم باشد.
2- جرم غیرقابل گذشت بوده و در عین حال مشهود باشد.
3- اعلام کننده ناظر وقوع جرم بوده و دلایل دیگری هم
برای انجام تحقیقات موجود باشد.
4- اعلام کننده ناظر وقوع جرم باشد، جرم خواه قابل
گذشت و خواه غیرقابل گذشت باشد.
کلیۀ مؤسسات با
آن که به مادۀ 66 قانون آ. د. ک استناد کرده اند اما باز هم گزینۀ یک را به عنوان
گزینۀ صحیح برگزیده اند. علت این اشتباه این است که رابطۀ بین غیر قابل گذشت بودن
جرم و عمومی بودن آن را تساوی فرض کرده اند و حال آن که بین این دو، رابطۀ عموم و
خصوص من وجه حاکم است نه تساوی. البته در مادۀ 65 قانون مذکور، جهات قانونی برای
شروع به تحقیقات و رسیدگی آمده است اما موارد این ماده قابل انطباق بر گزینه های
پرسش نیست و پرسش و هر چهار گزینۀ آن بر اساس مادۀ 66 طرح شده است. ابتدا به نص
ماده توجه کنیم: «هر گاه کسی اعلام نماید که خود ناظر وقوع جرمی بوده و جرم مذکور
دارای جنبۀ عمومی باشد، این اظهار برای شروع به رسیدگی کافی است هر چند دلایل
دیگری برای انجام تحقیقات نباشد ...»
اکنون با توجه
به نص این ماده قانونی، در نادرستی گزینۀ 2 و 3 اختلافی نیست. می ماند گزینۀ یک و
چهار که باید توجه کنیم پرسش در خصوص دلیل شروع تعقیب دعوای عمومی است و متن ماده،
دو شرط را برای شروع تعقیب در دعوای عمومی برشمرده است. نخست، جرم جنبۀ عمومی
داشته باشد و دوم این که اعلام کننده خود ناظر وقوع جرم بوده باشد. با جمع این دو
شرط، نیاز به دلیل یا شرط دیگری نیست و تعقیب دعوای عمومی شروع می شود. مشخصاً در
این ماده حرفی از قابل گذشت بودن یا نبودن جرم نیست واجتهاد در مقابل نص آشکارا
اشتباه است. نص ماده مصرح است بر این که جرمِ دارای جنبۀ عمومی با اعلام ناظر جرم
باید تعقیب شود و اطلاق ماده روشن می کند که چه جرم قابل گذشت باشد و چه نباشد،
تأثیری در موضوع ندارد.
به عنوان مثال،
جرم مادۀ 679 قانون مجازات اسلامی (کشتن، تلف، مسموم یا ناقص کردن حیواناتی که
دولت، شکار آنها را ممنوع اعلام کرده) حسب مادۀ 104 این قانون، قابل گذشت است و
جنبۀ عمومی هم دارد. مسلماً اگر ناظری، وقوع این جرم را به مقام مسئول اطلاع دهد،
به دلیل داشتن جنبۀ عمومی، تعقیب باید شروع شود و حال آن که جرم، قابل گذشت هم
هست. در صورت پذیرش گزینۀ یک به عنوان گزینۀ صحیح، در چنین موردی، تعقیب دعوی ممکن
نیست و حال آن که مقام مسئول تکلیف به تعقیب در این مورد دارد.
بنا بر این،
قطعاً گزینۀ یک نادرست است و گزینۀ درست، گزینۀ 4 می باشد.
پرسش شماره 114
آئین دادرسی کیفری 92
114- در مورد کدام یک از اتهامات زیر، تحقیقات
مقدماتی باید منحصراً توسط بازپرس انجام شود:
1- سرقت مستوجب حد شرعی.
2- زنای به عنف توسط فرد بالغ زیر هجده سال تمام.
3- افتراء از طریق هفته نامه اقتصادی.
4- کلاهبرداری بیش از یک میلیارد ریال.
اکثر مؤسسات،
گزینۀ 2 را به استناد بند «و» مادۀ 3 قانون ت. د. ع. و. ا، و مؤسسۀ دیگری با
استناد به تبصرۀ 3 مادۀ 3 همین قانون، گزینۀ 3 را انتخاب کرده اند.
بند «و» مذکور،
تحقیقات کلیۀ جرائم در صلاحیت دادگاه کیفری استان را منحصراً توسط بازپرس اعلام می
کند که چون رسیدگی به جرائم گزینۀ یک و چهار در صلاحیت دادگاه مذکور نیست، لذا
رسیدگی به آن توسط دادستان هم ممکن است.
افتراء از طریق
هفته نامه اقتصادی نیز گرچه در قوانین موضوعه به دلیل عدم تعریف جرم مطبوعاتی،
تکلیفی نامشخص دارد اما با توجه به اصول و مبانی به کار رفته در تعریف جرائم
مطبوعاتی در متون مختلف مخصوصاً عبارات مادۀ 697 قانون مجازات اسلامی که عنصر
قانونی جرم افترا به حساب می آید، می توان گفت که افتراء از جملۀ این جرائم نیست.
به متن مادۀ 697 توجه کنیم: «هر کس به وسیلۀ اوراق
چاپی یا خطی یا به وسیلۀ درج در روزنامه و جراید ... به کسی امری را صریحاً نسبت
دهد ... که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می شود ...»
ملاحظه می شود
که جرم در اینجا فردی است و فقط مرتکب به کیفر می رسد و نقش جریده یا روزنامه،
نقشی فرعی است اما در جرائم مطبوعاتی، مطبوعه نقشی اصلی را داراست و جرائم
مطبوعاتی مرتکبان مختلفی از قبیل نویسنده، سردبیر، مدیر مسئول، صاحب امتیاز یا ...
را در بر می گیرد.
علاوه بر همۀ
این موارد، ایراد تبصرۀ 3 مادۀ 3 قانون ت. د. ع. و. ا، وارد نیست زیرا در مادۀ 241
قانون مجازات جدید، صراحتاً مشخص شده است که در موارد اعمال منافی عفت که احتمال
ارتکاب به عنف، اکراه، آزار، ربایش یا اغفال می رود، از شمول ممنوعیت تحقیقات
مستثنی است.
بنا بر این و
به استناد رأی وحدت رویه شمارۀ 687 مورخ 2/ 3 /85، گزینۀ 2، گزینۀ صحیح است.
پرسش شماره 119
آئین دادرسی کیفری 92
119- انواع مرور زمان کیفری کدام یک از موارد زیر
است؟
1- مرور زمان تعقیب، مرور زمان دادرسی، مرور زمان
اجرای مجازات، مرور زمان شکایت.
2- مرور زمان شکایت، مرور زمان تعقیب، مرور زمان
صدور حکم، مرور زمان اجرای مجازات.
3- مرور زمان دادرسی، مرور زمان صدور حکم، مرور زمان
اجرای مجازات، مرور زمان شکایت.
4- مرور زمان دادرسی، مرور زمان تعقیب، مرور زمان
مجازات، مرور زمان شکایت.
توجه نکردن
طراح محترم این پرسش به مفاهیم و معانی مشترک و رابطۀ بین آنها باعث شده این پرسش
از اساس اشتباه طرح شود. به عنوان مثال، مفهوم «دادرسی» چیست؟ و چه رابطه ای با
مفاهیمی مانند «تعقیب»، «صدور حکم» یا «اجرای مجازات» دارد؟ با دقت در این مفاهیم
متوجه می شویم که واژۀ «دادرسی» بر سه مفهوم دیگر شامل است و اصطلاحاً عموم و خصوص
مطلق بین آنان حاکم است بدین معنا که هر تعقیب یا صدور حکم یا اجرای مجازاتی،
دادرسی هست و متقابلاً بعضی از موارد دادرسی، تعقیب، صدور حکم یا اجرای مجازات
است. بنا بر این، ذکر واژۀ دادرسی، ما را از ذکر سایر واژگان تحت عمومیت آن بی
نیاز می کند. پس، هر چهار گزینه به این اعتبار درست است. حتی گزینۀ 4 هم با این که
از واژۀ «مجازات» نام برده نه «اجرای مجازات» باز به دلیل وجود واژۀ «دادرسی» که
شامل بر بخش اجرای مجازات هم هست، گزینۀ کامل و صحیح است. از سوی دیگر، تنها گزینه
ای که می توان آن را نادرست خواند، گزینۀ 2 است که اتفافاً به عنوان گزینۀ درست
مورد انتخاب مؤسسات مختلف قرار گرفته است. این گزینه چون بر سایر مراحل و طواری
دادرسی شامل نیست و حال آن که آن مراحل و طواری نیز جزء مرور زمان است، گرچه
نادرست نیست اما نسبت به سه گزینۀ دیگر، ناقص است. بنا بر این، این پرسش به دلیل
طرح نادرست و داشتن حد اقل سه پاسخ درست باید حذف شده، نمرۀ آن بین سایر پرسش ها تقسیم
شود.
و سلام بر آنان که سخن را میشنوند و بهینش را بر میگزینند.
.
- ۰ نظر
- ۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۱:۲۰