بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی های
ناقص
آسیب شناسی نظرات
جامعه شناختی ایرانی
برای تبرک
ساقیا بده جامی زان شراب روحانی
تا دمی بیاسایم زین حجاب جسمانی
بی وفا نگار من می کند به کار من
عشوه های زیر لب، خنده های پنهانی
شیخ بهائی
بارها چه در
کتب و چه در فضای مجازی با بررسی هائی جامعه شناختی از جامعۀ کنونی ایران روبرو
شده ایم که بعضاً نظرات بدیعی را به همراه داشته است اما عمدتاً در اکثر این بررسی
ها، یک نقص کاملاً مشهود به چشم می خورد. این نقص را ذیلاً با اتکاء به داستانی از
مثنوی توضیح می دهم.
پیل اندر خانۀ
تاریک بود
عرضه را آورده
بودندش هنود
هندیان، پیلی
برای تماشای مردم آورده بودند اما محل اسکان پیل، خانه ای تاریک بود و درک چگونگیش
با حس بینائی ممکن نبود و لذا هر کس باید به کمک حس لامسه و دست کشیدن، از پیل
تصویری در ذهن خود ترسیم می کرد. یکی به گوش های پیل دست کشید و آن را بادبزنی پهن
تصور و توصیف کرد. دیگری به چهار پایش و لاجرم پیل را چهار ستون پنداشت. سومی به
خرطومش دست یازید و اظهار داشت که پیل در واقع یک مار است و چهارمی که شکم پیل را
لمس کرده بود، مطمئن شد که پیل، طبلی بزرگ است.
اشکال کار در
این داستان این است که کلیت یک واقعیت را هیچ کس ندیده است و هر جستجوگری، بخشی از
واقعیت را دریافته است که البته راه ادراک کل واقعیت در این صورت سر از ترکستان به
در می آورد.
موضوع این است
که هیچ یک از لمس کنندگان پیل تصوری نادرست ندارند و هر یک در جزئی از یک کلیت، به
درستی سخن می گوید.
وضعیت بررسی
های جامعه شناختی جامعۀ کنونی ایران نیز به همین منوال است. یک کار تحقیقی حول یک
محور خاص، باید تمام شاخص های لازم را جمع آوری کند و حتی از کوچک ترین عوامل مؤثر
نگذرد تا بتواند با مقایسه ای همه جانبه به واقعیتی قابل استفاده دست یابد. بررسی
یک بخش گرچه به تنهائی حاوی واقعیتی است اما این واقعیت در نهایت راه به جائی نمی
برد و نمی تواند عملکرد درستی را پیشنهاد کند. جنبۀ بسیار منفی موضوع این است که
درست بودن یک جزء باعث می شود تلاشی برای دریافت کل به عمل نیاید و لاجرم عملکرد
پیشنهادی نهائی نه فقط کمکی به حل مشکلی نکند بلکه مشکل را پیچیده تر کرده، راه
ادراک کلیت و دریافت عملکرد صحیح را نیز به سهم خود ببندد.
همین مشکل در
کلیت عملکرد نظام جمهوری اسلامی نیز به روشنی قابل مشاهده است. روحانیان حاکم با
این تصور که بر تمام دانش بشری و حتی بیش از آن احاطه دارند، برای مواردی برنامه
ریزی می کنند که در واقع هیچ اطلاعی از آن ندارند و البته متخصصان امر مخصوصاً
دستاورد دانش غرب را که ابداً در شمار آدم به حساب نمی آورند. تسلط بر فن خطابه و
بیان مواردی که در واقع حاوی هیچگونه اطلاعات مفیدی نیست و در اکثر موارد با موضوع
مربوطه به کلی نامربوط است، ظاهر کار را برای خود روحانیان جلوه می دهد و می
پندارند فقط آنانند که صلاحیت حل مشکلات دارند و اینگونه است که کشوری غنی مانند
ایران در معضلاتی دست و پا می زند که در یک نگاه ساده، سخت شگفت می نماید عدم
تناسب این همه امکانات و این همه معضل.
بادا که خداوند ما را راهنما باشد.
- ۰ نظر
- ۰۷ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۰