محبوب هزاره
دوشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۱:۳۱ ب.ظ
محبوب هزاره
آمد از مشرق آن تبسم مفرغ
راوی یک هزاره کهنه شرابی
شب دوشینه بود یا دم صبحی
تب بیدار یا که بختک خوابی
آشنا بود آنچنان که نبودم
شکوه ای دیگر از نبودن همدل
بی ریا بود آنچنان که ندیدم
هرگزش بانوئی به نیمه مقابل
به وفائی که نیست دیگر از آن پی
گفت: باز آمدم به همرهی ای جان
ریخت بر دستهاش سکسکه ای را
هق هق عقده در تلاطم غثیان
کام شیرین به چشم خانۀ لیلا
شد به تیمار زخم های جدائی
خواب بودم و یا به خواب خزیدم
سر بر آن عطر بازوان رهائی
ولایت 10 دی 93
- ۹۴/۰۱/۱۰