محمود برهانی

مجموعه مقالات و اشعار

محمود برهانی

مجموعه مقالات و اشعار

محمود برهانی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

نقد دو غزل

سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۵۸ ق.ظ
"به نام خداوند جان و خرد" نقدی بر دو غزل  از سید محمود برهاننوشته : اکبر کریمی "غزل 13" کیستی ای که مرا شب همه شب می نامی؟ با من گمشده در خویش چرا همگامی؟ دانه رویش عشقی به کویر دل من یا به اندیشه عنقای وجودم، دامی؟ پر پروانه ایت سوخته در حسرت شمع؟ یا دراین برزخ بیهوده، مریدی خامی؟ به جنون من مجنون، تو یکی لیلائی؟ یا که سرمایه نباشد مگرت اندامی؟ فاش میگویمت این شمع ندارد سحری نیست بر راه مگر تلخ ترین فرجامی برهوت است و سراب آنچه تو بر ره بینی نیست رودی که تو بر ساحل آن آرامی دشت درد است نپوید مگرش عاشق درد خستگی دارد و تنهائی و عطشان کامی نام اگر می طلبی بگذر از این همرامی تا بماند دل تنهای و من و بدنامی تراکمه 5 مرداد 1376 "بربران زلف تو" سارا به سار سین تو فصل درو رسید این سینه سرخ را سر سبزی ز شاخه چید تا تارک تو افسر عشقی یگانه را بر سر نهد وز آن ، سر من سر نهد به چید از قاقم قم آمد و قوی سپید رود یک عصمت نجیب و دو معصوم رو سپید کم کم کمانکی که تو را از دو سو فشرد از قوس رنج بکر تو مامی به آفرید بر بربران زلف تو، تاتارکی نشست خلخال قتل عام به فرمان او تپید سوسوی این سوی من و آن سوی اشتعال از آبشار رومی زلفت شرر چکید اینجا، نهایت تو، نهائی ترین من هوهوی لوت و هوی دراویش شاخ بید تراکمه.28 اردیبهشت 93 بعد از ظهور نیما در ادبیات معاصر ما اتفاقی که رخ می دهد این است که بسیاری از علاقمندان به ادبیات و شاعران رفته رفته از شعر کلاسیک فاصله گرفته و به شعر نو روی می آورند ، به همین دلیل غزل که یکی از قالبهای پر طرفداراست تا سالهای پایانی عصر قاجار، کم کم اعتبار و رونق خود را از دست داده و  کمتر مورد توجه شاعران  قرار می گیرد  ، این روال تا دهه هفتاد نیز ادامه می یابد  اما امروز شاهد رونق دوباره غزل هستیم و شمار افرادی که در دهه هشتاد به غزل روی اورده اند نشان از ان دارد که دوباره این نوع شعر در ایران مخاطب  خود را باز یافته است ، هر چند شاهد تغییر رویکرد غزل امروز با غزل به سبک قدمایی هستیم ، بی شک بازگشت شاعران به سمت غزل بعد از ظهور غزل سرایانی مثل سیمین بهبهانی است  که تحولی را در غزل معاصر اغازنمود و سپس حسین منزوی راه او را ادامه داد و گزافه نیست اگر بگویم غزل امروز را به اوج رساند  و اکنون نیز محمد علی بهمنی به عنوان پرچمدار آن این مسیر را ادامه می دهد ، اما شدت تمایل به غزل باعث گردیده هر کس برای سلیقه خود در غزل نامی را انتخاب نماید ، بدون انکه  تفاوت انها  نیز چندان مشخص باشد  اما هر کدام نام خود را یدک می کشد مثلا غزل فرافرم ، غزل تکثیر ، عزل خود کار ویا غزل پست مدرن و  این به نوعی باعث به ابتذال کشیدن غزل گردیده و نگرانی ها را برای طرفداران سخت گیر و قانونمند این  قالب کهن  ایجاد نموده است . سید محمود برهانی شاعر خوش قریحه و خوش ذوقی است که در قالبهای مختلف شعر می سراید اما توجه و نگاه عمده ایشان به غزل بوده و هست ، برای اینکه ببینم غزل امروز و غزل دیروز چه میزان متفاوت است دو غزل را از دفتر شعر ایشان یکی مربوط به دهه هفتاد و یک غزل را در سال جاری با هم بررسی می کنیم . پیش از نقد غزل لازم است به این مورد اشاره شود که در شعر معاصر ایران زبان به عنوان بنیادی ترین ابزارهای بیانی مورد توجه شاعران قرار گرفته است، بی شک همه براین نکته  آگاهند که جهت گیری عمومی شعر کلاسیک فارسی به سوی زبان و بیانی فاخر و رسمی است و لذا بسیاری از واژه ها را به جرم غیر شاعرانه  بودن و سبک بودن به خود راه نمی دهند، حال از شاعران بزرگ این سرزمین که بگذریم انبوه شاعران مقلدی را می بینیم که یا درک شایسته از زمان خویش نداشته اند و یا آنچه می پنداشته اند با شرایط جامعه سازگار نبوده است پس بهتر است بگوئیم که شرایط اجتماعی هر دوره هنر و ادبیات خاص خودش را می طلبد، پس امروز نیز هنر و ادبیات امروز را می طلبد و چه کسی زیرک تر و آگاهتر از سید محمود برهان  که سالها با شعر و ادب و سیاست سرو کار داشته است در فهم این تفاوت زمانی  و زبانی، حال با توجه به آنچه امد باید گفت که شاعران این دوره براساس گرایش ها و باور های شخصی و ویژگی های روانی خود، گونه ای از زبان شعر معاصر را به کار می گیرند به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنم 1)     بخشی از شعر امروز متاثر است از شعرهای سیاسی و اجتماعی دهه سی و چهل که بیشتربه  معنا و پیام شعر تمرکز داشت و در حوزه هنجار شکنی های زبانی محافظه کار و محتاط بود همواره نگران درک و فهم مخاطب بود و لذا می کوشند که از عادت های عمومی شعر فاصله نگیرد. 2)     بخشی دیگر تعهدات اجتماعی را وانهاده و صرفا به جنبه هنری شعر تاکید دارند  و هنر خود را حتی برای مبارزه برای آزادی اندیشه نیز به کار نمی گیرند و شعر را برای شعر می خواهند یا هنر را برای هنر. 3)     گروهی دیگر نیز به راه شاعران رمانتیک  رفته و جهت جذب جوانان عاشق پیشه و دخترکان گیسو آشفته با اه و ناله های رمانتیک سعی در ورود به دل مخاطبان ویژه و جوان جامعه داشته و فقط به زیبایی و بیان احساسات عاشقانه و توصیف های معمولا یکدست می پردازند که نمونه های ان امروز به شدت در جامعه جاری است و بین جوانان محبوب . 4)     برخی نیز بی توجه به زیبایی های زبانی شعر معاصر توان خود را صرف سرودن اشعاری شبیه گذشتگان کردند تا بتوانند هم مخاطبان کهنه گرا و ذهن عادت پیشه آنها را خرسند سازند و هم خود را از درد سر های منتقدان سخت متعصب شعر نجات دهند اما اتفاق مثبتی که گاها رخ می دهد اینکه شاعر زیرک و توانمند امروز به تلفیقی از آنچه آ مد رسیده و گاه با رندی خاصی با زبان و واژه  های امروزی به تعهد اجتماعی خویش نیز می پردازد، و در ان عاشقانه حرف می زند ، سید محمود برهانی از ان دست شاعران است که شعرش امروزی است ولی خود را از افت های سلیقه ای دور نگه داشته است . شعر اول  جناب برهانی کاملا مربوط به جریانی است که سعی دارد محتاطانه قواعد کهن شعر را رعایت کرده و خود را از دست منتقدان لجوج و کهنه پسند نجات داده، لذا زبان و ترکیبات تاحدودی کهنه و بازی های زبانی در آن اندک  است برای نمونه به ترکیب ها و عبارات زیر توجه کنید. ( کویر دل -اندیشه ی عنقای وجود- پروانه و حسرت شمع- برزخ بیهوده- مرید خام- جنون مجنون و لیلا و ...) اکثر آنچه بدان اشاره شد در شعرهای شاعران کهنه سرا به وفور یافت می گردد . اگر دربیت نخستین به هن الگوی انیما اشاره شده است این ابیات  قدمایی را به خاطر می اورد (درون من خسته دل ندانم کیست )یا ( کیست پنهان این مرا در جان وتن ) و یا مثلا در جایی این بیت خواجه شیراز را سرلوحه قرار داده که ( فاش می گویم و از گفته خود دلشادم ) و به لحاظساختار معنایی نیز همان راه قدما را پیموده است . همچنین در شعر نخست سعی در بازی زبانی نیست و حتی موضوعی که به ان پرداخته شده در جامعه کنونی چندان خریدار ندارد و شاعر اندیشه خویش را به سبک قدمایی و با زبانی فاخر و رسمی بازگو می کند. اما در شعر دوم، از همان  ابتدا  یک هنجار گریزی و ساختار شکنی امروزی را نشان می دهد ، ( سار و سینه سرخ در بیت دوم که با هم تناسب دارند )و در ادامه درو و چیدنی ، به نوعی این مثل را به خاطر می اورد که _ زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد –و همه اینها یعنی حرف و در اینجا واژه " سین" به نوعی مفهوم چین به معنای چیدن را که در بیت دوم نیز به ان اشاره شده است به خواننده منتقل می کند و جناس ناقصی که بین سارا و سار شکل گرفته  " سارا به سار سین تو فصل درو رسید" علاوه بر  بازی زبانی و واجه آرایی " س یا سین" شاکله همین بیت نخستین یک سیمای نو و امروزی را به شعر می دهد  و هر چه جلوتر می رویم کلمات امروزی و شعر از حالت فاخر و رسمیت خارج و به دل اجتماع و صمیمیت با خواننده بر می گردد و شعر هم چنان که قدرت شعری و زبانی خودش را دارد از باورهای  حرف می زند که در شعر دیروز کمتر اجازه حضور داشت،  بازیها زبانی به شدت بر شعر فشار می آورند و این بازی با حروف به زیبایی ادامه می یابدمثل حرف "ت"در(تا تارک تو ...)و باز تکرار حرف "س"در (بر سر نهد وسر من سر نهد به چید)که باز جناس تام بین _سر و سر _  و  در ادامه حرف ق ( از قاقم قم امد و قوی ..) و "ک"در ( کم کم کمانکی که ... )  شاعر سعی دارد همزمان که با زمان خود و زبان روز جامعه حرکت می کند اصلوب های کهن شعر را نیز به زیبایی هر چه تمام تر استفاده نماید و هم اینکه مضامین امروز را به خوبی باز شناخته است و تعهد اجتماعی و دغدغه و اندیشه امروز جامعه را نیز کنار ننهاده است. بی شک زیباییهای ظاهری  شعر انقدر هست که همگان بهتر از من قدرت تشخیص ان را دارند وپرداختن به آن برای مخاطبان علاقمند به ادبیات زیره به کرمان بردن است و بس و لذا من فقط به برخی از ان به عنوان نمونه اشاره می کنم ،  شما به_ قوی سپیدرود و دوم معصوم رو سپید _توجه کنید چقدر زبان نو و همچنین چه معنای تازه از این تشبیه را شاعر مطالبه کرده است . در ادامه به _قوس رنج بکر و کم کم کمانک _توجه نمایید باز همان موارد که به ان پرداخته شد و همه اینها نشان از اگاهی و توان شاعر دارد . و باز ترکیب جدید و نوی _ خلخال قتل عام _ که هم ترکیب استعاری زیبایی است هم تلمیح زیبایی دارد به ماجرای داستان زن یهودی و حضرت علی (ع) که ان را بارها شنیده ایم . با توجه به اینکه مطلب به درازا کشید در پایان فقط به این نکته می پردازم که تفاوت این دو شعر به زبان و نوع نگاه و اندیشه شاعر در دو مقطع زمانی بر می گردد یعنی اینکه شاعر کاملا با زمانه در حرکت است و شعرش زبان مردم همان روز است.   اکبر کریمی زنگنه چندم دیماه 93
  • سیدمحمود برهانی

نظرات  (۱)

سلام
گرد بر گرد عاشقان می گرد " عاقلان را کرشمه بسیار است
عاشق ار دور باشد و مهجور " باز دنبال قامت یار است
عاقل ار با کمال و محجوب است " چه بسا در هوای دینار است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی