کوربینی آمریکائی
چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۵۴ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
کوربینی
آمریکائی
حدود سال 1945 آمریکا نه تنها ثروتمندترین و
پرقدرت ترین کشور جهان به حساب می آمد بلکه از جاذبه، تحسین و احترام بسیار زیادی
برخوردار بود. بعد از پنجاه سال، دو ویژگی اول هنوز باقی بود اما در مناطق وسیعی
از جهان، آفریقای سیاه، جهان اسلام و اروپای چپگرا به شدت مورد تنفر بود. کجای کار
ایراد داشت؟ معمایی که دستگاه دولت و مطبوعات را گیج کرده بود. آمریکا بری از خطا
نیست. در گذشته اشتباهات زیادی گاه بیش از اندازه کرده بود اما در نهایت سوء نظری
نداشت و از بیشتر کشورها بهتر بود. بیشتر آمریکائی ها، نقاب ادب ظاهری جهان سوم را
احساس قلبی آن به حساب می آوردند. آیا عمو سام سعی نکرده بود به جای استبداد،
دموکراسی را تشویق کند؟ آیا بیشتر از سه میلیارد دلار کمک مالی نداده بود؟ آیا پنج
دهه هزینۀ دفاعی صد میلیون دلاری سالانۀ اروپای غربی را پرداخت نکرده بود؟ چه چیزی
تظاهرات ابراز تنفر، سفارتخانه های غارت شده، پرچم سوزان و شعارهای پر از دشمنی را
توجیه می کرد؟
فردریک فورسایت، نویسندۀ آمریکائی.
پاسخ این پرسش
را فورسایت، رمان نویس آمریکائی به قدرت و ثروت آمریکا مربوط می داند و می گوید که
نود درصد این احساسات، حسادت نسبت به قدرت و ثروت آمریکاست. وی می گوید: «تنفر از
آمریکا بدین دلیل است که کشورشان را در امنیت نگاه می دارد» و آنگاه فیلسوفانه
اظهار نظر می کند که : «هیچ نفرتی عمیق تر از تنفر انسان از ولی نعمتش نیست»!
فورسایت با چشم
بستن بر سایر ابرقدرت های تاریخ، روم، انگلیس و آمریکا را تنها سه ابرقدرت تاریخ
می داند و می گوید که مردم جهان از روم و انگلیس هم متنفر بوده اند که روم با
نیروی اسلحه و انگلیس با تحقیری خاموش به این نفرت پاسخ داده اند. آنگاه به مأموران
آمریکائی توصیه می کند که هر جنایتی برای حفظ منافع آمریکا لازم است، انجام دهند،
سپس در مقابل خداوند عذرخواهی کنند و البته متنفران آمریکا هم می توانند به جهنم
بروند. این جمله، عین کلام فورسایت در کتاب انتقامجوست.
شگفتا. کوربینی
تا چه حد؟
این نویسندۀ
آمریکائی مسلماً نمی تواند از ابرقدرتی مانند ایران سخن به میان آورد که در اوج
اقتدار مورد مهر جهانیان بود زیرا که اقداماتی چون اعطای آزادی دینی به سایر
پیروان ادیان از طرف رهبری بزرگ چون کورش کبیر نه در جهت منفعت طلبی که بر مبنای
بشردوستی ایرانی انجام می شد.
لابد غربیان
توقع دارند در قبال استعمار دیگر ملل جهان، ساقط کردن دولت های قانونی، حمایت از
دست نشاندگان دیکتاتور و دخالت های آشکار در سراسر جهان از طرف آمریکای شیطان صفت
و سلف جنایتکارش انگلیس باید با تحسین جهانی روبرو شود.
آنچه این
نویسندۀ آمریکائی، کمک های آمریکا قلمداد می کند، آیا نه همان برنامه های توسعه
طلبانه برای غارت دیگر اقوام و ملل جهان است؟ پرداخت بودجۀ دفاعی اروپای غربی چرا
پس از سقوط شوروی ادامه نیافت؟ چطور یک انسان ولو آمریکائی اگر کمترین وجدانی
داشته باشد، توسعه طلبی کشورش را که به قیمت تیره روزی سایر ملل است، کمک محسوب می
کند؟
بمباران اتمی
زنان و کودکان بی پناه و بی گناه آیا کمک به جامعۀ انسانی است؟ آیا این نویسندۀ
آمریکائی، اقاریر سران کشورش را نخوانده است که بی شرمانه به سقوط دولت های قانونی
از جمله دولت دکتر محمد مصدق در ایران اعتراف کرده اند؟ آیا وی مطالب برخی
نویسندگان منصف خود آمریکا و داوریشان را در خصوص کارنامۀ سیاه و ننگین کشورشان
نخوانده است؟
آیا تحلیل
جامعه شناسان مستقل را می توان نادیده گرفت که معتقدند علت عدم فروپاشی آمریکا،
تاراج منابع سایر ملل است و اگر روزی این تاراج پایان یابد، این کشور به سرعت فرو خواهد
پاشید و دست کم به بیش از ده کشور جدید تجزیه خواهد شد؟
بادا که خداوند ما را راهنما باشد.
- ۹۳/۰۸/۲۸