عاشقان طف 04
جمعه, ۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۴۸ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
عاشقان طف
بخش چهارم
از مدینه به
مکه
پاسخ سیدالشهداء به عبدالله بن عمر بن خطاب:
«ای ابا عبدالرحمان. آیا خواری دنیا را پیش
خداوند در نظر نگرفته ای که سر یحیی بن زکریا را نزد ستمگری از ستمگران بنی
اسرائیل هدیه کردند؟ آیا ندانسته ای که بنی اسرائیل از طلوع فجر تا طلوع خورشید،
هفتاد پیام آور الهی را کشتند و سپس در بازارهایشان به خرید و فروش نشستند، گوئی
که هیچ جنایتی نکرده اند؟ و خداوند در عذابشان تعجیل نفرمود بل که مهلتشان داد تا
آنگاه که آنان را آنگونه که شایستۀ عزیزی صاحب انتقام است، به عذابی سخت فرو گرفت.
ای ابا عبدالرحمن. به خدا پناه بر و از یاری من
رو مگردان.»
لهوف. ص 50
فردای شبی که
امام به دارالامارۀ مدینه نزد امیر مدینه ولید بن عتبه رفت، مروان بن حکم در معبر
عمومی از امام خواست با یزید بیعت کند و پس از زمانی مکالمه، مروان با خشم و
ناراحتی از امام جدا شد. امام همان روز که سوم شعبان سال 60 هجری بود، به سمت مکه
حرکت کرد و تا ماه ذی القعده در مکه به سر برد. (لهوف. ص49)
پیش از حرکت به
سوی مکه، عبدالله بن مطیع از مقصد امام پس از مکه پرسید و امام، مقصد مشخصی تعیین
نفرمود. عبدالله ایشان را از رفتن به کوفه برحذر داشت و توصیه کرد در مکه بماند تا
مردم بر گردش جمع شوند. در مکه، مردم به دیدار امام می آمدند و عبدالله بن زبیر
نیز با آنان می آمد و نیک می دانست با وجود امام، کسی به وی توجهی نخواهد کرد.
(تاریخ ابن خلدون. ج 3 ص 27)
ابن عباس و
کسانی دیگر نیز امام را از رفتن به کوفه منع می کردند و رفتار کوفیان را با امام
علی و امام مجتبی به ایشان یادآور می شدند.
هنگامی که خبر سفر
امام به مکه، به کوفه رسید، کوفیان در منزل سلیمان بن صرد خزاعی جمع شده، نامه ای
به امام نوشتند و ایشان را به کوفه دعوت کردند. ابن خلدون در تاریخش از بیش از
یکصد و پنجاه نامه فقط همراه با یک قاصد نام می برد و نیز می گوید که نامه های
متعدد دیگری نیز همراه با چاپارهای مختلف به خدمت امام ارسال شد.
نویسندگان این
نامه ها، سپس در جریان واقعۀ کربلا به سه گروه پراکنده شدند. اندکی همچون حبیب بن
مظاهر به یاری امام شتافتند. جمعی همچون سلیمان بن صرد، در کوفه ماندند و گروه
بیشتری همچون شیث بن ربعی در سپاه عمر بن سعد علیه امام جنگیدند.
امام، در پاسخ
به مردم کوفه، مسلم فرزند عقیل را فرستاد و همراه وی به کوفیان چنین نگاشت:
«پسرعمویم مسلم فرزند عقیل را به سوی شما فرستادم تا مرا از آنچه شما برآنید، آگاه
سازد»
بادا که خداوند ما را راهنما باشد.
- ۹۳/۰۸/۰۲