عاشقان طف 03
سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۷ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
عاشقان طف
بخش سوم
اطلاع امام از
آینده
امام علی در پاسخ به یکی از اصحاب هنگام خروج
برای نبرد با خوارج نهروان که از وی درخواست می کرد برای پیروزی در نبرد، آن روز
را تأمل کند، چنین فرمود:
«آیا می پنداری مرا رهنما خواهی بود به تاریخی
که در آن تاریخ، بدی از من بگردد؟ ... اگر تو را در این نظرت تأیید کنم، مانند این
است که قرآن را تکذیب کرده باشم و از خداوند بی نیاز شده باشم در رسیدن به خواسته
و دفع ناخواسته ...»
نهج البلاغه تصحیح صبحی صالح. کلام 79
احادیث فراوانی
پیرامون اطلاع امام نسبت به حوادث آینده منقول است و داوری پیرامون این احادیث
محتاج تخصص در علوم مختلفی است. به نکاتی پیرامون این موضوع می نگریم:
1- عالم الغیب
و الشهاده، یکی از اوصاف حضرت باری تعالی شأنه است و غیب بر هر آن مفهومی اطلاق می
شود که اطلاع از آن با دانش عادی بشری ممکن نیست.
در 48 مورد واژۀ
غیب در قرآن کریم آمده است. آیۀ 33 بقره، صفت برتر «اعلم» را به خداوند نسبت می
دهد و خداوند خطاب به ملائکه می فرماید: انی اعلم غیب السماوات و الارض. من به غیب
آسمان ها و زمین داناترم. آوردن صفت برتر نشان از آن دارد که به جز خداوند، کسانی
دیگر نیز از غیب مطلعند اما داناترینِ نسبت به غیب، وصف مطلق خداوند است. در آیات
44 آل عمران، 49 هود و 102 یوسف، خداوند به ترتیب خطاب به مریم، نوح و یوسف، می
فرماید که اخبار غیب را به آنان وحی فرموده است که در مورد یوسف، اطلاع وی از
تعبیر خواب، در مورد نوح، وقایع آینده و در مورد مریم، بدون تعیین دقیق مورد،
اینگونه بیان شده است.
آیۀ 59 انعام
می فرماید که کلیدهای غیب نزد خداوند است و هیچکس جز او بر آن آگاهی ندارد. البته
این آیه بدین معنا نیست که کسانی از جمله انبیاء به اذن خداوند امکان اطلاع از غیب
ندارند بلکه آیات دیگر نشان می دهد که در موارد مشخصی، کسانی با اذن خداوند از
برخی امور غیبی مطلع شده اند.
2- آنچه قطعی
است این است که اگر کسی از امری غیبی مطلع شده باشد، نمی تواند آن را در عملکرد
عادی خود دخالت دهد. این امر مخصوصاً در مورد ائمۀ معصومین مصداق دارد زیرا آنان،
نمونه و رهبر جامعۀ انسانیند و شکل رفتارشان باید به گونه ای باشد که افراد عادی
اجتماع بتوانند رفتارشان را سرمشق قرار دهند. دخالت دادن اطلاعات و توانائی های
فوق العاده بر خلاف هدف ذاتی وجود آنان در اجتماع بشری است. بدین لحاظ است که
سیدالشهداء علیرغم اطلاع از زمان و مکان شهادت خویش، هنگام رفتن به دارالحکومۀ
مدینه، حدود سی نفر از جوانان بنی هاشم را با خود می برد تا اگر دارالحکومه قصد
سوئی داشته باشد، مقابله کنند. اطلاع از امور غیب به هیچ عنوان مجوزی جهت تغییر
رفتار عادی بشری به امام نمی دهد و ایشان مکلف است آنگونه عمل فرماید که گوئی از
هیچ واقعه ای در آینده مطلع نیست.
3- همینطور
احساس و عواطف امام نیز تحت تأثیر اطلاعات و توانائی های فوق العادۀ وی نیست. امام
مانند سایر انسان ها از مرگ عزیزانش متأثر می شود و حتی تأثر امام در مقابل مرگ
یاران و عزیزانش به دلیل عاطفۀ زلال و شفاف وی بیش از افراد عادی اجتماع است.
به همین شکل،
یاران امام نیز دارای همان غرایز و عواطفی هستند که هر انسان عادی دیگر دارد که
اگر جز این بود، رفتار و عملکرد آنان دارای ارزشی نبود. به عنوان مثال، اگر ماه
بنی هاشم، آقای عاشق، مولا ابوالفضل العباس در کنار فرات برای بی اعتنائی به آب،
توانی از منبعی جز شخصیت والای خودش داشته باشد، روشن است که هر کس دیگری هم به
جای وی همین توان را داشت، همینگونه عمل می کرد. اوج عشق و درد در این است که آقای
عاشق نیز مانند هر انسانی دیگر از تشنگی رنج می کشید اما معشوق آنگونه بر روح و
جان وی جلوه گر است که غرائز انسانی در مقابل این تجلی بسی کوچکند و این البته
توان اکتسابی مولا ابوالفضل در مکتب عشق است.
بادا که خداوند ما را راهنما باشد.
- ۹۳/۰۷/۲۹