قله
شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۲ ق.ظ
قله
روزی تو را برای تو تصویر می کنم
از واقعیت تو، تو را سیر می کنم
از ادعای عشق تو سر می کشم به خشم
بر کوری نگاه تو تدبیر می کنم
روزی که عشق را بشناسی، به خانه ات
بارانی از ترانه سرازیر می کنم
عشق ای عزیز، واژه ای از مخمل دل است
در وعده گاه تن چه کنم، دیر می کنم
گفتی: حریر تخت تو را زار می زند
این خواب را به فاجعه تعبیر می کنم
یک موی بیش نیست میان شب و سقوط
از گردن تو گردنه تفسیر می کنم
جانا تو قله باش نه یک تپۀ حقیر
من رنج را به پای تو تحقیر می کنم
ولایت 4 مهر 93
- ۹۳/۰۷/۰۵