نیاز نادانی
چهارشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۴۶ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
نیاز به
نادانی
جستاری در
دانش، زمان و ظرفیت
و از نشانه های اوست که آفرید برای شما جفتی از
جنس خودتان تا در کنارش آرامش یابید و بینتان مهربانی و دوستی قرار داد
قرآن کریم. روم 11
پیشتر، در دو
بخش ظرفیت وجودی، گفته شد که طبق نظر عرفا، هر انسانی را ظرفیتی است. اکنون در
اینجا به نیازهای هر کس از منظر دانائی و نادانی و ارتباطی که با زمان و ظرفیت
دارند توجه می کنیم.
مثالی که می
توانم بحث را بر آن استوار کنم، نوع دیدگاه آدمی از کودکی تا پیری نسبت به جنس
مخالف و رابطۀ آنان است. واقعیت این رابطه را خداوند در آیۀ فوق بیان فرموده است
با این حال، نوع بیان حضرت حق به شکلی است که هر کس منظور خود را از آن اراده کند.
برای دوستان
جوانم شاید سخت باشد که بگویم آنچه هدف ارتباط انسان با جنس مخالف است، همانگونه
که در سایر جانوران و حتی گیاهان مشهود است، همانا فقط و فقط ادامۀ نسل آدمی و
داشتن مأمنی برای رشد و پرورش فرزندان است. البته اهداف خلقت، هیچگاه واحد نیست و
یک امر می تواند اهداف پرشماری داشته باشد که برخی قابل درک برای دانش آدمی است،
برخی را به دل می توان فهمید و برخی هم خارج از دسترس فهم انسان است. با این حال،
به نظر می رسد هدف اصلی از جفت بودن نوع انسانی، همان است که معروض شد.
و اما آدمی این
رابطه را چگونه می بیند؟
در جوانی، برای
طرفین رابطه، این کشش، عشق نامیده می شود و آنگونه در سطح والائی قرار می گیرد که
گاه به کلی واقعیات در جنب آن فراموش می شود. ناکامی در عشق ممکن است یک انسان را
تا آخر عمر همواره در وضعیتی نگاه دارد که به این رابطه با چشم تقدس بنگرد در حالی
که کامیابی، به تدریج آدمی را متوجه این واقعیت می کند که حس قوی در مرد، نیاز
همخوابگی است و در زن، نیاز تأمین.
مرد جوان بیست
ساله هرگز نمی تواند بپذیرد که زن جوان مقابلش را فقط برای همخوابگی می خواهد و بی
وی آرامش ندارد و زن جوان همین سن هم هرگز به مرد مقابلش به چشم نان آور نمی نگرد
و بسا که به کلی از توانائی مالی مرد صرف نظر کند، در حالی که این دو اگر در چهل
سالگی مقابل هم قرار بگیرند، زن، خیلی روشن توانائی مرد را در نان آوری ارزیابی می
کند و مرد، توانائی زن را در مطلوبیت جسمی.
حال فرض کنیم
که دیدگاه چهل سالگی را زن و مرد در بیست سالگی داشته باشند. زن، توانائی مالی مرد
را ارزیابی می کند و لاجرم چون مرد در آغاز راه زندگی است، وی را کمتر مطلوب می
یابد و مرد، دلیلی نمی یابد که از بین دختران متعدد قابل همخوابگی، پایبند یکی
شود. از همین روست که باید مرد و زن در جوانی، نگاهی رؤیائی به ارتباط خود داشته
باشند، نگاهی که نادرست نیست بلکه تجلی یک وجه از این رابطه است و ممکن است حتی در
سنین بالا هم برای دو جنس مقابل همین حس را به همراه داشته باشد و متقابلاً در سن
جوانی، رگه های تجلیات دیگر این رابطه را در رفتار و حس طرفین می توان دید از قبیل
توجه زن به توانائی مالی مرد ولو در شکل پیروزی مرد در یک رقابت ورزشی یا اشکال
دیگر بروز توان در مرد یا توجه مرد به زیبائی های زن که در ناخودآگاه وی، این
توجه واقعاً به رضایتی است که می تواند در همخوابگی زن کسب کند و نیز توجه زن به
توان همخوابگی مرد که خنثی کنندۀ توجه وی به داشتن های مالی کنونی مرد است، گرچه
در کل، زن ذاتاً بسیار کمتر از مرد به ارضاء جنسی متوجه است.
با این تمثیل
واقعی و توجه به این که در این تمثیل، رابطۀ پیچیدۀ طرفین برای گنجاندن در این
مبحث، بسیار ساده و خلاصه شده است، اکنون به بحث اصلی می پردازیم:
حقیقت اگرچه
واحد است اما صورت تجلی آن بر آدمی، گوناگون است و گوناگونی این تجلی برخی فلاسفه
را بدین اعتقاد رهنمون شده است که نمی توان بر حقیقت دست یافت در حالی که این
تجلیات گوناگون در دو وجه زندگی آدمی مورد نیاز است. یکی در زمان که آدمی در هر
مرحله باید نوعی از تجلی متناسب با زندگی حال حاضرش را بنگرد و دومی در ظرفیت که
هر کس ظرفیتی دارد و نوع نگاهش به زندگی و دانسته هایش باید متناسب با ظرفیت
وجودیش باشد. جز این اگر باشد، چگونه باید هر یک از افراد اجتماع، خود را به شغل و
مرتبت اجتماعیش دلخوش کند و به سهم خود چرخ اجتماع را بچرخاند؟
از این جهت است
که فهم هر دادۀ واقعی را نمی توان برای هر کس یا در هر سن تجویز کرد. در موارد
بسیاری، عدم درک واقعیت و نادانی آدمی، نیازی ضروری برای اوست.
این را هم گرچه
پیشتر گفته ام اما اضافه کنم که بین داده های مختلف تفاوت هست. داده هائی که آن را
علم گوئیم و شامل بر اکثریت علوم انسانی و بخش اندکی از سایر علوم است و داده هائی
که آن را فن می توان نامید و اکثریت علوم را به جز علوم انسانی در بر می گیرد.
آنچه در این مبحث گفته شد، مختص علم است اگر چه کنایۀ تیغ در کف زنگی مست، فنون و
ابزار را هم در این مبحث می گنجاند و فی المثل نمی توان یادگیری فن رانندگی را
برای هرکسی مجاز دانست.
در یک سخن
خلاصه، همانگونه که هر داشتنی برای هر کسی یا در هر سنی مناسب نیست، واقعیت هر
دادۀ علمی نیز باید متناسب با ظرفیت وجودی و سن آدمی باشد تا بتواند مورد استفادۀ
صحیحش قرار گیرد و او را کمک باشد نه هلاکت.
- ۹۳/۰۶/۲۶