ستاره
يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۱:۴۳ ب.ظ
ستاره
وقتی تو
آمدی، شب او پرستاره بود
شب بود لیک
شادترین ماهپاره بود
رقص کنار
آتش و کف بینی و نشاط
در انحصار
خواهر شادم ستاره بود
آنگاه آمدی
و شب ما خراب شد
دیگر ستاره
در شب ما هیچکاره بود
جز با خیال
عشق تو فالی نمی گرفت
آن بی خیال
ایل پر از استخاره بود
در صد غزل،
غزال نگاهش نمی چمید
آن کاو زغال
چشم چمانش شراره بود
از هم نژاد،
خسته و هم از نژاد خویش
فهمید رفتنت
به نژادش اشاره بود
حالا منم و
خاطرۀ تلخ خواهرم
وقتی نهاد
شاد مرا صد گزاره بود
ولایت 23
شهریور 93
- ۹۳/۰۶/۲۳