شهبانوی شکوه
پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۰۸ ق.ظ
شهبانوی شکوه
امشب که در
کنار منی حاجتی بخواه
فردا در انتظار
منی چشم و دل به راه
تا چشم های شاد
تو همراه می برم
از مرگ نیست
باکم و از خصم کینه خواه
این شب، تمامِ
خاطرۀ شاد می شود
در روزهای محبس
و آن آخرین پگاه
تا ساعتی که از
در و دیوار بگذرند
ماتم مگیر و
اشک مریز و روان مکاه
با من بنوش و
دامن چین چین خود بپوش
در رقص و خنده
صرف کن امشب نه اشک و آه
خاتون من، نگاه
تو پاداش عاشقی است
بر جان من عبور
کن از روزن نگاه
بگذار منعکس
شود آواز روشنت
از میله های
سرد و سکوت شبی سیاه
شهبانوی شکوه،
شب بوسه بر طناب
بفرست مهر
زاویه داری به روی ماه
تا با غرور و
خنده خرامم به پای دار
دشمن، دژم شود
ز تماشای پادشاه
ولایت 20
شهریور 93
- ۹۳/۰۶/۲۰