در بندهای حادثه
سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۲۴ ق.ظ
در بندهای حادثه
در بندهای حادثه
پابند مانده ایم
کژ رفته یک
زمانی و یک چند مانده ایم
از ابتدای
فاجعه تا انتهای سوگ
تصویر ابلهانۀ
لبخند مانده ایم
با آن که بر
زمین و زمان چنگ می کشیم
در حل یک چرائی
ترفند مانده ایم
پرمدعاترین سخن
این زمانه ایم
بی هیچ ادعای
کنش مند مانده ایم
هنگام ثبت نام،
ستایشگر بهار
اما به خواب
رخوت اسفند مانده ایم
تکرار روز پشت
شب و شب، پسین روز
چشم انتظار لطف
خداوند مانده ایم
بی خشم و بی
تنفر و بی حس انتقام
وقتی که سوختند
و شکستند مانده ایم
ما یاوه یاوه
یاوه خلائق که بی امید
در بندهای
حادثه پابند مانده ایم
- ۹۳/۰۶/۱۸