محمود برهانی

مجموعه مقالات و اشعار

محمود برهانی

مجموعه مقالات و اشعار

محمود برهانی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

فرمان به مالک 02

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۲ ق.ظ
­­بسم الله الرحمن الرحیم دولت کوچک فرمان به مالک 2 هذا ما امر به عبدالله علی امیرالمؤمنین مالک بن الحارث الاشتر فی عهده الیه حین ولاه مصر، جبایه خراجها و جهاد عدوها و استصلاح اهلها و عماره بلادها. این فرمان بندۀ خدا، علی، فرمانروای باورمندان است به مالک بن حارث اشتر در پیمانی که با وی دارد هنگامی که به سرپرستی مصر برگزیدش تا مالیات آن سامان بستاند، با دشمنانش نبرد کند، صلاح حال مردمش را بخواهد و به آبادانی دیارش بکوشد. نبرد با دشمن دومین وظیفۀ حکومت از نگاه امام، نبرد با دشمنان است که این خود، عنوانی کلی است و پرسش هائی چند بر می انگیزد از جمله این که تعریف دشمن چیست؟ چه زمانی نبرد لازم است؟ و آیا منظور از نبرد، همۀ اشکال آن اعم از جنگ سرد و گرم است؟ و پرسش هائی دیگر که با توجه به سایر سخنان امام و رفتار عملی ایشان، می توان بدین پرسش ها پاسخ داد. پیش از آن و گرچه این بحث جزء سلسله مطالب دولت های پس از اسلام است، اما به شکل خلاصه باید گفت که در زمان پیامبر، کمیت جامعۀ اسلامی لاجرم اهمیتی بیش از کیفیت داشت و گوئی خداوند مقرر فرموده بود که در سیر کلی تاریخ، پهنۀ وسیعی از ربع مسکون، دین اسلام را به عنوان دین خود بشناسند فارغ از این که کیفیت این اسلام چیست. از همین روست که خداوند به مسلمانان دستور می دهد: مگوئید باورمندیم بلکه بگوئید مسلمانیم. توضیح کامل مطلب در مبحث نخستین دولت اسلامی خواهد آمد. در زمان امام علی اما وضعیت متفاوت است. هر سه نبرد ایشان، نبرد برای ارتقاء کیفی جامعۀ اسلامی است. حسب این سه نبرد و این نکته که امام، وظیفۀ مالک اشتر را نبرد با دشمنان جامعۀ مصر می داند و نه با کلیت دشمنان جامعۀ اسلامی (اگرچه این وظیفه از آن خود امام است و طبعاً از سربازان مصر هم استفاده می کند) به روشنی نشان می دهد که دشمن در اینجا دشمن داخلی است. با این حال، در زمان امام، فتوحات اسلامی و به تعبیری ارتقاء کمی جامعۀ اسلامی هم ادامه داشت. پس در نگاه کلی، نبرد با دشمن در اینجا شامل دشمنان خارجی و داخلی اجتماع هر دو می شود. نکتۀ مهم دیگر این که در هیچ یک از نبردها، امام، عامل و شروع کنندۀ جنگ نبود. در هر سه جنگ، امام به امور حکومت مشغول بود و دشمنان اجتماع با توطئه، پیمان شکنی و تعدی، امام را مجبور به جنگ کردند زیرا در وضعیت به وجود آمده در هر سه جنگ، فرمان حق و وظیفۀ امام؛ دفاع از مسلمانان مطیع حکومت در مقابل فتنه گران بود. با این همه تا نهایتی که ممکن بود و حتی ایشان را به ضعف متهم کردند، با طرف مقابل مدارا و تلاش کرد وی را به پند و نصیحت و تذکر حق به راه آورد و از جنگ بپرهیزد اما آنگاه که چاره ای جز جنگ باقی نماند، بی ذره ای تردید تیغ در میان کسانی نهاد که قاری قرآن بودند و شب زنده دار نماز و پیشانیشان از کثرت سجده پینه بسته بود و نه تنها بدین امر اقدام فرمود بلکه تعریف ایشان از این عمل خود این بود: من بودم که چشم فتنه را کور کردم و به راستی جز یقین کامل عارف اول، کدام کس می توانست کسانی را گردن زند که نوای قرآنشان در نیمه شبان، پای شنوندگان را از رفتن باز می داشت. آری، تنها دست خداوند است که می داند چه کسی بر نهج هدایت است و چه کسی در راه گمراهی که داوری در مورد هدایت و گمراهی هر انسانی، خاص پروردگار است و پیامبر و دوازده ولی کامل وی. مبحث نبرد با دشمن را در یادداشت بعد پی می گیریم.   خود و همراهان همدلم را به حفاظت خداوند می سپارم.
  • سیدمحمود برهانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی