جفتی
شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۵۴ ب.ظ
جفتی
ای زیر سرانگشت
من احساس ترانه
ای مرتعش از
لحظۀ تبگون شبانه
طارونۀ لب های تو
و طعم گس نخل
یک بوسۀ طولانی
و یک عمر کمانه
در جفتی چشمان
تو آهنگ غریبی است
از کوچۀ یک
بندر بی هیچ نشانه
آخر به کجا
جویمت ای رفته به حسرت
آواره ترین شهر
ندارد ز تو خانه
من، کولی
آراسته در ترمۀ تطهیر
در موی تو
آشفته ام ای عطر زنانه
در آن شب آخر
متوقف شدم اما
وقف تو نشد جز
دل من، سیر زمانه
ولایت 14 تیر
93
- ۹۳/۰۴/۱۴
سلام آقاے برهانے بسیار شعر روح نوازیه..خیلے زیاد لذت بردم ..شعر دلے و نابیه..احسنت.