بربران زلف تو
پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۲ ق.ظ
بربران زلف تو
سارا به سار
سین تو فصل درو رسید
این سینه سرخ
را سر سبزی ز شاخه چید
تا تارک تو
افسر عشقی یگانه را
بر سر نهد و
زآن، سر من سر نهد به چید
از قاقم قم آمد
و قوی سپیدرود
یک عصمت نجیب و
دو معصوم روسپید
کم کم کمانکی
که تو را از دو سو فشرد
از قوس رنج بکر
تو مامی به آفرید
بر بربران زلف
تو، تاتارکی نشست
خلخال قتل عام
به فرمان او تپید
سوسوی این سوی
من و آن سوی اشتعال
از آبشار رومی
زلفت شرر چکید
اینجا، نهایت
تو، نهائی ترین من
هوهوی لوت و
هوی دراویش شاخ بید
- ۹۳/۰۴/۰۵