راه 10
شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۲۳ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
گذرگاه
عافیت
گام ده
لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا
اگر جز الله ، خداوندی می بود، هر دو تباه می
شدند.
قرآن کریم. انبیاء 22
نقل قول از
قرآن کریم البته با این مرحله ای که ما در آنیم، موافق نیست زیرا قرار ما این بود
که کلّ خوب و بدها و باید و نبایدهایمان را کنار بگذاریم، لوح دلمان را پاک کنیم و
آنگاه مرحله به مرحله آنچه را خرد ما می پذیرد، بپذیریم. با این حال، نه از باب
این که قرآن، کلام خداوند است بلکه شما تصور کنید سخنی را شنیده اید، فارغ از
گویندۀ آن و طبعاً اگر صحیح باشد، می پذیریم و گر نه هیچ تعهدی به پذیرشش نداریم.
باری، ادامه دهیم سخن قبل را.
ج - چندگانه
پرستی
در مقابل ایران
باستانِ دوگانه پرست، روم باستان قرار داشت که چندگانه پرست بودند. خدایان متعددی
که هر یک بخشی را در اختیار داشتند اما چندگانه پرستی هیچگاه پرسش های اساسی را
پاسخ نمی دهد. مهم ترین پرسش، همان است که در دوگانه پرستی بیان شد. سرنوشت تنازع
دو خدا یا چند خدا چیست؟
قرآن کریم بر
اساس همین استدلال می فرماید که «اگر دو خداوند وجود داشت، لاجرم با هم به تنازع
بودند و این تنازع، هستی را تباه و فنا می کرد نه این که اینگونه بانظمی مشخص به
سوی هدفی نهائی به پیش رود»
طرح باورهای
غیرتوحیدی در این مرحله صرفاً برای این است که شقوق دیگر را نادیده نگرفته باشیم و
گر نه انسان متمدن امروز به آن مرحله از رشد عمومی رسیده است که کمتر به این
باورها توجه می کند. با این وجود، در صورتی که هر یک از همراهان کمترین تردیدی در
درست بودن بی خدائی، بت پرستی، دوگانه پرستی یا چندگانه پرستی داشته باشند، می
توانند به ایمیل یا شماره تلفن من تماس بگیرند تا موضوع در همین جا مطرح شود یا
این که در همین جا پیام بگذارند.
با توجه به این
موضوع، اینک می رویم به سراغ تنها موردی که خرد آدمی آن را می پذیرد.
د - توحید یا
یگانه پرستی
این باور، تنها
باوری است که هم خرد، هم حس و هم شعور درونی انسان آن را تأیید می کند. وجود یگانه
ای که همۀ هستی، بود خود را از وجود مقدسش به وام دارند. اکثریت بشریت، این باور
را تأیید کرده، پذیرفته اند و بر همین مبناست که بی نیاز به بحث بیشتر، به سراغ
مرحلۀ بعد می رویم.
در این مرحله، آدمی
خود را در میان انواع موجودات می یابد. این موجودات به چهار گروه مشخص تقسیم می
شوند. نخستین گروه، جماداتند که فاقد هر نوع رشد یا حس یا حرکتند. البته در
تحقیقات جدید ثابت شده است که حتی این گروه از موجودات هم بر جهان اطراف خود تأثیر
می گذارند و از آن تأثیر می پذیرند. یک پرفسور ژاپنی در تحقیقاتی پیرامون آب، نشان
داده است که آب در شرایط مختلف، واکنش های مختلفی از خود نشان می دهد. وی، در
شرایط مختلفی، آب را از حالت مایع به حالت جامد (یخ) درآورده، در همان حال، مولکول
های آن را زیر میکروسکوپ مطالعه کرده است. شکل کریستال های منجمد در جایی که مثلاً
موسیقی پخش می شود، منظم و در جائی که واژگان زشت به کار برده می شود، نامنظم می
شود.
گروه دوم،
گیاهانند که گرچه حرکت ندارند و در یک جا ثابتند اما رشد می کنند و البته حس
دارند. یک تجربۀ علمی نشان می دهد که گیاه گوجه فرنگی در شرایطی که موسیقی پخش می
شود، رشدی فزاینده دارد.
گروه سوم،
جانورانند که حس دارند، رشد و حرکت می
کنند. از منظر فیزیولوژی، انسان نیز در همین گروه قرار دارد اما یک فرق اساسی بین
آدمی و جانوران هست و آن، نیروی خرد انسانی است که در فلسفه از آن به عنوان «نطق»
تعبیر می شود. همین ویژگی باعث می شود که در این جا، انسان را چهارمین گروه از
موجوداتی بشناسیم که در جهان هستی وجود دارند. نکتۀ مهم در اینجا این است که گوئی
کل این هستی فقط به خاطر انسان به وجود آمده است زیرا تنها انسان است که قادر است
در تمام هستی نفوذ و دخالت کند. سایر موجودات از این قدرت بی بهره اند.
اکنون به نخستین
پرسش اساسی و مهم می رسیم و به شکل طبیعی باید از خود بپرسیم: «خداوندی که هستی را
با این عظمت صرفاً به خطر انسان آفریده است یا دست کم ظواهر امر این را نشان می
دهد، آیا هیچ گاه تلاش نکرده است با انسان تماس بگیرد؟»
در پاسخ به این
پرسش، فقط یک گزینه داریم. کسانی بوده اند که ادعا کرده اند از طرف خداوند برای ارتباط
با انسان مأموریت یافته اند و برای این ادعای خود دلایلی ارائه کرده اند و گروه
های زیادی از آدمیان، این ادعای آنان را باور، و طبق تعالیم آنان عمل کرده اند.
به جز این
گروه، طریق دیگری در تاریخ بشر سراغ نداریم که از ارتباط خداوند با آدمی خبری شده
باشد. آیا خداوند از طریق دیگری به جز انسان ها نمی توانست با بشر ارتباط برقرار
کند؟ به این پرسش در بخش بعد می پردازیم.
خداوند یارتان باد همراهان همدل.
- ۹۲/۱۱/۱۲