راه 08
سه شنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۱۷ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
گذرگاه
عافیت
گام هشت
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لا اله الّا هو
هاتف
اکنون که وجود
خداوند را به عنوان نخستین موضوع پذیرفته ایم، با مراجعه به تاریخ بشر، مشخص می
شود که بشر، خداوند را در چهار شکل مشخص پرستیده است. به ترتیب بدین اشکال می
پردازیم:
الف - بت پرستی
شتاب گردش
اطلاعات و سیر تحولات در جهان امروز به هیچ عنوان قابل قیاس با گذشتۀ بشر نیست.
تحولاتی که اینک ظرف ده سال اتفاق می افتد، در تاریخ گذشتۀ بشر گاه تا چندین قرن
به درازا می کشید. به همین شکل، سطح عمومی شناخت هم تا آنجا بالا رفته است که دیگر
کسی را به عنوان بت پرست نمی توان یافت. پرستندگان شیطان و گروه هایی که از نظر
روانی سالم نیستند و بیشتر در واکنش نسبت به فرهنگ غرب به وجود می آیند یا
افراطیانی که مردم به گناه عقیده می کشند، در این محاسبه جایگاهی ندارند زیرا آنان
مریضند و ما در این راه، با تکیه بر سلامت کامل روان خود حرکت کرده ایم.
بت پرستی، شکل
مشخصی از پرستش انسانی است که نمی تواند خداوند را در ذهن خود تصور کند و تنها با
مواردی می تواند مرتبط شود که جسمیت دارند و قابلیت درک توسط حواس پنجگانه. بشر
بدوی چون خداوند را موجودی مرئی و ملموس می خواست، به بت روی آورد و البته در نهان
خود، این بت را نمایندۀ همان خداوندی حس می کرد که از دیده نهان است. با این حال،
بت پرستی نوعی انحراف نسبت به سلامت روان است. فرض کنید کسی را دوست می دارید که
در جایی دور از شماست و شما مثلاً پیراهنی یا شیئی دیگر از وی را بر مبنای علاقه
به وی دوست می دارید. تا جائی که شما آگاهید بر این که این شیء مشخص، متعلق به آن
سفرکرده است، مشکلی نیست اما اگر این شیء را عین وی بدانید، مشکل آغاز می شود.
بر این اساس،
بت پرستی مسلکی نیست که ما در این راه کمترین جائی بتوانیم برایش بگشائیم. یک
موضوع که اینجا باید بدان توجه کنیم، مطلبی است که منکران خداوند اظهار کرده اند و
آن، این که اعتقاد به وجود خداوند به دلیل ضعف آدمی و نیاز وی به قدرتی برتر است.
این نکته که آدمی ضعیف است و محتاج اتصال به قدرت برتر، صحیح است اما این که این
نیاز باعث اختراع خداوندی شده باشد که وجود ندارد، خیر. عکس این ادعا، همین نیاز
هم نشان می دهد که خداوندی قادر و برتر وجود دارد که اعتقاد به نبودن وی مانند
نوعی شوخی یا جنون به نظر می رسد.
دانش روان
شناسی اثبات کرده است که ممکن نیست انسان به چیزی که وجود نداشته باشد، محتاج شود.
برهان این واقعیت این است که آب وجود دارد زیرا ما تشنه می شویم و البته خداوند
وجود دارد در درجۀ نخست به این دلیل که ما به روشنی حسش می کنیم و در درجات بعد،
به بی نهایت دلایلی که در هر ریزه سنگ و هر قطره آب موجود است و از جملۀ این
دلایل، نیاز آدمی به وجود مقدس اوست.
خداوند یارتان باد همراهان همدل.
- ۹۲/۱۰/۲۴