محمود برهانی

مجموعه مقالات و اشعار

محمود برهانی

مجموعه مقالات و اشعار

محمود برهانی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

راه 03

چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۴۷ ب.ظ
­­بسم الله الرحمن الرحیم گذرگاه عافیت گام سه وقتی با |آدم بزرگ ها از یک دوست حرف بزنید، هرگز از چیزهای اساسیش نمی­پرسند که آهنگ صداش چطوره؟ چه بازی­هایی دوست داره؟ پروانه جمع می­کنه؟ آنها می­پرسند: چند سالشه؟ چندتا برادر داره؟ وزنش چقدره؟ پدرش چقدر حقوق می­گیره؟ و بعد از این پرسش­هاست که فکر می­کنند طرف را شناخته­اند. شازده کوچولو. سن تگزوپری وقتی در اتوبوس کنار کسی می­نشینیم، برای این که بشناسیمش، چه چیزهایی از وی می­پرسیم؟ اهل کجاست؟ نامش چیست؟ چه شغلی دارد؟ مجرد است یا متأهل؟ چند فرزند دارد؟ و آنگاه می­پنداریم وی را شناخته­ایم. اما به راستی، کمیات عددی یک انسان، محل تولد و زیستش، شغل یا از اینگونه مشخصات چه چیزی از یک انسان را برای ما مشخص می­کند؟ مشکل اینجاست که ما در مورد خودمان هم با دانستن همین مشخصات است که می­پنداریم خود را شناخته­ایم. یعنی در واقع شخصیت ما عبارت است از تعدادی مختصات عددی و یک نقاب از مفاهیمی که فقط مابه­ازاء رفتاری آن مفاهیم را می­فهمیم نه خود آن مفاهیم را. به عنوان مثال، وقتی نقاب ما از ویژگی «شجاعت» بهره می­برد، ما فقط می­دانیم که مثلاً هنگام بروز خطر باید به استقبال آن برویم و نشان دهیم که شجاعیم. این شجاعتی که ما می­شناسیم در حد همین موضوع است. حال اگر تماشاگری نباشد، میلی به ریسک نداریم. یعنی شجاعت را نه به عنوان فضیلتی اخلاقی بلکه به عنوان رفتاری تهورآمیز برای اثبات ویژگی شجاعت در نقاب شخصیتیمان به کار می­گیریم. از سوی دیگر مرز بین شجاعت و تهور را نمی­شناسیم و نمی­دانیم که بسیاری از رفتارها که آن را شجاعانه می­نامیم در واقع رفتاری تهورآمیز و بر خلاف احتیاط و صیانت نفس انسانی است که نه تنها فضیلتی ندارد بلکه جزء صفات منفی محسوب می­شود. از سوی دیگر، انواعی از شجاعت هست که اصولاً ما آن را به عنوان شجاعت نمی­شناسیم. شجاعت آزادیخواهی که در زیر شکنجه از بروز نام یارانش امتناع می­کند برای ما اصولاً  شجاعت محسوب نمی­شود و بسا که مدعی شجاعت در چنین حالتی، وا داده، با شکنجه­گر همکاری می­کند در حالی که شجاعت به عنوان فضیلتی اخلاقی اگر در شخصیت انسان باشد همه جا و در همه شکل خود را نشان می­دهد اما اگر در نقاب آدمی باشد، محل بروز این شجاعت فقط در مواردی است که دیگران آن را به عنوان شجاعت می­شناسند و البته در مرئی و محضر تماشاگر. راه چیست؟ امروز هم شروع راه را به فردا موکول می­کنم زیرا باید به آنچه اینک هستیم سخت بیندیشیم و نیک بیندیشیم تا دقیقاً بدانیم چه هستیم. آنگاه می­توانیم حرکت کنیم. در واقع بدون شناخت و بدون احساس نیاز و بدون این که حس کنیم چیزی کم است، ضرورتی برای رفتن و تغییر نمی­بینیم و دلیلی برای آن نداریم.   و سلام بر تو که می اندیشی.
  • سیدمحمود برهانی

نظرات  (۲)

با پوزش
در سطر سوم پیراهنت درست است .
سلام محمود جان
من مدتی است به فرم اهمیت می دهم و تجربه و برهان های فراوانی برای آن دارم . مثلاً تصور کن شما بیایید در یک سمینار برای قشری از جامعه در مورد نظم حرف بزنید در حالی که یک گوشه ی یخه ی چیراهنت روی کت و دیگری زیر کت باشد . برداشت من این است که شما برای این کار صلاحیت ندارید .
در مورد چسبیده نویسی به بسیاری از کتب مشهور نگارش سر زدم با شما موافق نیستند . جدای از این بحث ، برخی ویرایش نکردن های شما کار را دشوار می کند . مثلاً ما به ازا را نوشته ای : مابهازا.
این جا هم همین را می گویم شتابزدگی و بی ویرایشی شما برای ورود به بحث ، پرسش برانگیز است .
نکته ی دیگر: شما نوشته ای که ادیبی و حقوق دان . ربط این دو با این بحث ها که از قماش فلسفه ی نظری و روان شناسی اجتماعی ست چیست ؟
البته خود بحث مورد علاقه ی من هم هست ولی معلوم نیست اگر آدم های غیر خبره در نکته ی ظریفی خطور کنند تا چه اندازه خردمندانه است .
با چوزش از صراحتم
خدانگهدارت !
پاسخ:
دوست بزرگوارم. خوشحالم از صراحت شما. در خصوص فرم عرض می شود که احتمالا مشکل از کامپایلر حضرتعالی است. البته مجبور شدم از این واژه استفاده کنم چون اگر می نوشتم مترجم یا مبدل رسا نبود برای منظور بنده. منظورم از مشکل کامپایلر این است که در word با استفاده از نیم فاصله می توان کلمات دوبخشی را نوشت به نحوی که نرم افزار آن را یک کلمه بشناسد و می دانید که سبک نگارش فارسی هم این نوع کلمات را یک کلمه محسوب کرده، هنگام نوشتن اگر بخش نخست در سطر قبل باقی بماند با یک خط تیره مشخص می کند که این کلمه با بخش دوم آن در سطر بعد، واحد است. بنا بر این ما به ازاء که با استفاده از دو نیم فاصله نوشته شده تا نشان داده شود یک کلمه است در کامپایلرهایی که نیم فاصله را می شناسند از جمله وبلاگ میهن بلاگ شکل صحیح آن درج می شود اما اگر کامپایلری آن را نشناسد به شکل پیوسته نوشته می شود که مشکل از کامپایلر است و باید نیم فاصله را به آن معرفی کرد. متوجه نشدم کتب مشهور نگارش با چه چیزی موافق نیستند؟ اگر جزئی تر لطف کنید که مثلا کدام کتاب با کدام موضوع موافق نیست به نظر بهتر می توان درک کرد تا اینگونه کلی که من حتی متوجه نیستم منظور دقیقاً کجاست. مثلا آیا کتب نگارش معتقدند که می استمراری جزء جدائی است که باید جدای از فعل نوشته شود یا این که منظورتان موضوع دیگری است و من نگرفته ام. اگر منظور همین است تصور می کنم دستور مرحوم معین و لغت نامه مرحوم دهخدا هر دو پیوسته نویسی و یکی بودن دو بخش واژه را بیان فرموده اند. خوشحال می شوم اگر نظرات سایر اساتید را بفرمائید. شتابزدگی را متوجه نشدم کجا و چطور اما بی ویرایشی را عرض کردم که مشکل از کامپایلر است. قبلاً من دو بخشی ها را چون در اینترنت سرهم نوشته می شد جدا می نوشتم اما متوجه شدم که میهن بلاگ نیم فاصله را می شناسد و حیفم آمد از این قابلیت زیبا که مختص زبان هایی چون پارسی است بهره نبرم. پس ملاحظه می فرمائید که بی ویرایشی نیست و البته برای عدم بروز این مشکل، از این پس مجبورم از این قابلیت زیبا صرف نظر کنم و به سیاق قبل، دو بخشی ها را جدا بنویسم. در خصوص ادیبی و حقوقدانی، بنده مدعی هیچ نیستم. نه ادیبی و نه حقوقدانی و نه هیچ چیز دیگر. در خصوص قماش فلسفه نظری و روان شناسی اجتماعی هم مدعی هیچ نیستم جز این که برخی مباحث لازم را فقط طرح کنم تا دوستان فهیم نظرشان را بفرمایند و بنده هم بهرمند شوم. میگم نمیشه که بی عنوان به حرف های کسی نگاه کنیم؟ و ماقال را بنگریم نه من قال را؟ گیرم که کسی هیچ نباشد. اگر حرفی زد آیا باید حرفش را نقد کنیم یا خودش را؟ غیرخبرگی خود را قبول دارم و داشته ام و خواهم داشت اما کاش می فرمودید نواقص کجاست تا به نواقص می پرداختیم نه به عناوین. از نقد دلسوز، متعهد و صمیمی شما ممنونم و منتظر ادامۀ آن. خداوند توفیقتان دهاد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی